زمستون 81 که بچه های علم و صنعت ریخنتد و ساختمان ریاست دانشگاه رو گرفتن , مراسم شب یلدا را متفاوت با سالهای قبل و تو دفتر رئیس دانشگاه برپا کردن
Tuesday, December 21, 2010
Monday, December 20, 2010
Sunday, December 19, 2010
Saturday, December 4, 2010
آلودگی
اگه قرار باشه برای هر آلودگی زندگی رو تعطیل کرد ما باید همیشه تعطیل باشیم که آلوده رفقا هستیم
Friday, November 5, 2010
1+80
این هزار تومن که به هشتاد هزار تومن واریزی یارانه ها اضافه شده, منو یاد عدد سازی های پروژه های دانشجویی میندازه
Thursday, November 4, 2010
بچه های این دور و زمومنه
سر خیابان منتظر یکی از دوستان بودم, که چند تا بچه مدرسه ای با هم راه می رفتند و فحشهای خیلی ناجور به هم می دادند که تا 20 سالگی اونا رو نشنیده بودم. به یکی شو ن گفتم این حرفها زشته و خوب نیست که به هم می زنن. زود به من جواب داد:إإإإإإإ تو چی کار داری ی ی....... مگه معلم ما هستی که به ما گیر می دی. ا
Tuesday, November 2, 2010
انحلال دانشگاه پلی تکنینک
در راستای تجمیع دانشگاهها, دانشگاه پلی تکنیک منحل و به دانشگاه علم و صنعت ملحق شده و نام آن به پردیس حافظ دانشگاه علم و صنعت تغییر یافت
Saturday, October 16, 2010
Thursday, September 9, 2010
دوره سوم
چهارشنبه چند نفری منتظر اخبار ساعت 14 بودیم تا معلوم بشه شنبه تعطیل هست یا نه؟
همین که اخبار اعلام کرد شنبه تعطیل هست , یکی از همکاران که تا اون لحظه از سبزهای دو آتیشه بود گفت : من که تو انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری به احمدی نژاد رای میدم
سواد
شب قدر هفته پیش چند نفر از دوستان اهل نظر مهمان من بودند, بعد از کلی صحبت از مباحث مختلف (فلسفه, تجارت, اقتصاد, سیاست, ورزش و ...) که با مجادلاتی هم همراه بود , به نتیجه رسیدیم که ماها در هیچ زمینه ای نمی تونیم بیش از 10 سطر بنویسیم , اما می تونیم ساعت ها در موردش حرف بزنیم
کنکور کروات
یه زمانی که ایرانی ها برای کارگری به ژاپن می رفتن, برای اینکه دیپورت نشن, تو فرودگاه می گفنتن که برای تجارت اومدن و مامور مهاجرت فرودگاه از اونها می خواست که کرواتشون رو باز کنن و دوباره ببندن , اگه موفق به این کار نمیشدند از فرودگاه توکیو به تهران بر می گردوندنشون
Monday, August 30, 2010
سفید یعنی آری
: دلیل نمایشگاه قرآن در برتری چادر سیاه به چادر سفید
!!!سفید یعنی آری و سیاه یعنی نه و پایان نگاه های شهوت آلود
پ ن : حتما سری به نمایشگاه قران بزنید
Friday, August 27, 2010
oriflame
قدیم تر ها تو جکها وقتی می خواستن بهانه ای برای تنبیه و زدن درست کنن, می گفتن: مرتیکه داری به ..... فحش می دی
حالا می گن : مرتیکه هرمی
Wednesday, August 11, 2010
ما و روشنفکرها
جمعه هفته پیش رفتیم کنسرت همایون شجریان, سه شنبه رفتیم کنسرت گروه آریان و قبلش هم رفته بودیم استادیوم بازی پرسپولیس
تراکتور رو ببینیم و شنبه قبل هم رفتیم شهر کتاب و چند تا کتاب خریدیم , یکی گفت که آخه این کار ها با هم جور در نمیاد , احمد جواب داد
اون توده ها که می گن ماییم که گهگاهی خودمون رو به روشنفکر ها می چسبونیم
اسرائیلیها و کمونیست
یه فیلم کوتاه دیدنی از سوتی های مردم در گزارش های صدا سیما پخش شده که تیکه های سوتی مصاحبه شونده هاست و در یکی از این کلیپ ها یه مردی که از دست ماموران اجرایی تخریب شهرداری ناراحته میگه" ما خودمون به اسرائیلیها می خندیم و می گیم اینا کمونیست هستن, ولی شهرداری از اونا هم بدتره" بیچاره مرد اینقدر مفاهیم عجیب و غریب و متناقض رو از رسانه های رسمی شنیده بود که کمونیسم و صیهمونیسم رو قاطی کرده بود.
Sunday, August 8, 2010
Saturday, August 7, 2010
نکته جالب فمنیسم ایرانی
اصولان یکی از تفریحات جالب خواندن نقطه نظرات خوانندگان سایتهای اصولگراست که برای نمونه یکی از نظرات خوانندگان سایت اصولگرایی جهان نیوزدر ذیل مقاله "کشف حجاب, پایان فمنیسم ایرانی" به شرح زیر لینک میدم:
ميدونيد كجاي اين موضوع جالبه اين كه بعضي از خانم هاي بي بند بار بي اعتقاد كه خيلي هم فكر مي كنند خوشگلن بعد از كشف حجابشون معلوم ميشه چقدر زشتن و حجاب آبروي اون ها رو حفظ كرده و زيباتر جلوشون ميده.
هشدار:همسرت اکنون ازکشورخارج شد
وزارت خارجه عربستان سعودی که مسئولیت مرزهای زمینی، هوایی و دریایی این کشور را نیز بر عهده دارد، اخیرا سیستم پیامک کوتاه خود را فعال کرده تا به محض خروج هر زنی به تنهایی از عربستان به خارج از این کشور، با استفاده از این سیستم پیامکی بتواند به همسر وهابی وی خبر بدهند.
در همین راستا روزنامه «گاردین» چاپ انگلیس پس از اعلام این خبر نوشت: این خبر رسانی تنها شامل همسر نمی شود بلکه در صورت خروج خواهر، دختر و یا هر زن محرم دیگری، مردان وهابی فورا از طریق پیامک کوتاه مطلع خواهند شد.
در همین راستا روزنامه «گاردین» چاپ انگلیس پس از اعلام این خبر نوشت: این خبر رسانی تنها شامل همسر نمی شود بلکه در صورت خروج خواهر، دختر و یا هر زن محرم دیگری، مردان وهابی فورا از طریق پیامک کوتاه مطلع خواهند شد.
Friday, August 6, 2010
آن ممه را لولو برد
درسال 80 و در دوره ای که مدیر مسئول نشریه دانشگاه امروز بودم , مقاله ای نوشتم در جواب نشریه حلقه ها( ارگان بچه های مجمع حزب الله دانشگاه) و تیترش رو ضرب المثل بالا انتخاب کردم , اما به خاطر انتخاب این تیتر از طرف بچه های صنفی و سیاسی هردو طرف مورد انتقاد قرار گرفتم و مجبور به توضیح و تفسیر شدم و اون موقع بود که به خوبی فهمیدم هر سخن مکانی و هر نکته زمانی دارد.
پ.ن: نشریه دانشگاه امروز , ارگان شورای صنفی دانشجویان علم و صنعت بود(فکر کنم الان هم منتشر می شود) شاید احمدی نژاد که اون موقع تو دانشکده عمران ترافیک درس می داد این تیتر رو دیده و ازش خوشش اومده.
آهنک های مورد علاقه من
دیروز با برادر کوچکم رفتیم اراک و امروز برگشتیم
اولش گفت که آهنگهای که من گوش می کنم راننده های خطی هم دیگه گوش نمی کنن
بعدش یه مکس کرد و کفت حالا می فهمم که راننده های خطی چرا اینجوری رانندگی می کنن
Thursday, July 29, 2010
زیست جهان جنسی و مقولهي حجاب
این مقاله در سایت رجا نیوز آمده است و بدو ن هیچ توضیحی اینجا اوردم:
درباب حجاب و بیحجابی، سخنان زیادی گفتهاند و میتوان گفت. می-خواهم در این خصوص از منظر فلسفهي سکس به نکاتی توجه نمایم که غالباً مورد غفلت قرار میگیرد.
بیحجابی، یا بد حجابی، در جامعهای مانند ایران، علل متعددی دارد که این علل در مجموع، عالمی را برای ایرانیان بطور عام ساخته است که من از آن به «زیست جهان جنسی» و یا «عالم سکسشوال» یاد میکنم.
در جامعهای که معماری، شهر سازی، ترافیک، صنعت، ورزش، هنر، رسانه، سینما، سیاست و بسیاری از امور آن ساختار و ماهیت سکسشوآل دارد، بطور طبیعی، رفتار افراد نیز ماهیت سکسشوآل پیدا میکند. یکی از مظاهر این زیست جهان، «بیحجابی» و یا «بدحجابی» است. بیحجابی، کنشی است از یکسو هم معلول زیست جهانِ سکسشوآل است و ازسوی دیگر هم علت آن. در این مقال سعی خواهم کرد کمی درباب این «عالم» و «زیست جهان» سخن بگویم.
معماری جنسی
توجه به معماری اصیل اسلامی ایران، بسیار در فهم ماهیت سکسشوآل معماری مدرن موثر خواهد بود. معماری اصیل ایرانیان، در ذات خود «عفیف» بود. عناصری مانند «اندرونی» و «بیرونی»، «مطبخ»، حتی کلون در که یکی برای اهل خانه که محرم بودند و دیگری برای بیگانه که نامحرم بود. همهي این عناصر در یک ساختار مناسب و محاسبه شده در خدمت «کلی» بود که نام این کل «خانه» بود. خانه، محل امنیت و آسایش بود تا در آن، اهل خانه به «سکینه» برسند. پاکی و عفت از در و دیوار خانهي ایرانی میبارد.
اما در مقابل، معماری مدرن با عناصری که اساساً خانه را تبدیل به یک «سرپناه» کرده است. آدمی خسته از فعالیت اجتماعی شب هنگام به یک سرپناه نیاز دارد و خانه چنین جایی میشود، همچنانکه مسافرخانه، هتل، حتی زیر یک پل و داخل باجه تلفن نیز می تواند برای کسانی «سرپناه» باشد. دیگر چیزی به نام «سکینه» و «آرامش» و «عفت» در این معماری معنا ندارد. همه چیز بطور آشکار و لخت عرضه میشود. باید از کمترین فضا برای بیشترین منفعت استفاده کرد. آشپزخانه «باز» میشود. آشپزخانهي «اُپن» نماد روسپیگری معماری مدرن است. حتی حمام نیز میتواند شیشهای باشد. نیازی به پوشیدگی نیست. هیچ حریم خصوصی وجود ندارد. سایهي «برجها» بر روی خانههای سنتی، و ساختمانهای دیگر سنگینی میکند. دیگر عفت در معماری وجود ندارد. چنین معماری در ذات خود سکسشوآل است.
شهرسازی جنسی
شهر مدرن شهری است برای انسان مدرن و همانگونه که معماری انسان مدرن ماهیت سکسشوآل مییابد، شهر نیز از همان ماهیت تبعیت میکند. عناصر شکل دهندهي شهر مدرن عناصری است برای ایجاد «لذت» بیشتر. ساختمانهای بلندی که اشراف کامل به ساختمانهاي کوچک مجاور دارند و تا اتاق خواب ساختمانهای مجاور را در دید خود میآورند. همه چیز در چشمانداز سکسشوآل مستقر میشوند. اتوبانها و بزرگراههایی که میتوان با سرعت در میان انبوه اتومبیلها «لایی» کشید. «لایی» کشیدن در ترافیک خیابانها و لذت حاصل از آن، یک کنش سکسشوآل است. چنین کنشی، شبها در اتوبانها لذت بیشتری تولید میکند.
ورزش جنسی
ماهیت ورزشهای قهرمانی امروزه کاملاً سکسشوآل است. ورزش قهرمانی اساساً دیگر ورزش نیست چراکه دیگر نه برای سلامت بلکه برای تولید لذت است، لذتی سکسشوآل.
شاید مفهوم سکس در ورزشی مانند بدنسازی، بسیار آشکار باشد، هنگامی که شخص بدنساز در برابر آیینه میایستد و اندام خود را نظاره میکند. آیینه ابزاری لازم برای این «خود ارضایی» بدنساز است. اما نه تنها بدنسازی بلکه همهي ورزشهایی که امروزه به ورزش قهرمانی بدل شده است، چنین ماهتی دارند. فوتبال را در نظر آورید. شاید ماهیت سکسشوآل فوتبال بسی شدیدتر از دیگر ورزشهای قهرمانی باشد. عناصر جنسی موجود در این ورزش، به شکل فزایندهای سکسشوآل است.
داخل کردن یک توپ درون یک سوراخ (دروازه) و لذت حاصل از این فعل. لایی زدن بازیکن مقابل به مثابه یک حریف جنسی و لذت حاصل از آن برای شخص فاعل(لایی زن) و خشم مفعول(لایی خور). فریادها و خوشحالیها و حتی عصبایتهای حاصل از برد یا باخت، همگی کنشهایی سکسشوآل هستند.
صنعت جنسی
تولیدات صنعتی با طراحیهای مدرن گرچه همگی در خدمت تولید لذت هستند، اما با ابداع مفهوم «طراحی جنسی» (sexual design) در تولیدات صنعتی، این مفهوم بطور رسمی و با آگاهی تمام پا به عرصه صنعت نهاد. امروزه بسیاری از صنایع بزرگ دنیا در طبقه بندی محصولات خود، محصولاتی را با همین عنوان طراحی و تولید میکنند. گرچه ابتدا این مفهوم به دلیل طبقه بندی مشتریان و شناخت ذائقه آنا پدید آمد، چراکه برخی از افراد به عناصر سکسشوآل علاقه نشان میدادند، اما به تدریج این محصولات در سطح جامعه شروع به ذائقه سازی میکنند و حتی کسانی را که هیچ توجهای به نمادها سکسشوآل نداشتهاند، به جمع مشتریان این محصولات افزوده میشوند. برای نمونه اتومبیل پژو 206 یکی از محصولات سکسشوآل صنایع خودرو سازی پژو فرانسه است که امروزه حتی افرادی از این خودرو استفاده میبرند که شاید کمترین توجه را به این ماهیت داشته باشند.
رسانه جنسی
شاید رسانهها در عصر جدید مهمترین عامل اشاعهي سکسشوالیته در جوامع باشند. البته رسانههای غربی بطور مستقیم و با ساخت برنامههای «پورنو» و دیگر رسانهها از جمله رسانهي ملی با ساخت برنامههایی با ماهیت سکسشوآل، در شکلگیری ذائقهي سکسشوآل مردم موثرند.
حضور زنان که البته باید هم صدای جذاب و هم سیمای خوبی داشته باشند، در برنامهها و ایجاد یک ذهنیت مقایسهای و تطبیقی برای مخاطب، عملاً بر شعلههای جنسی جامعه میافزاید. البته این وقایع همگی در سطح ناخودآگاه افراد شکل میگیرد و همین ناخودآگاه منجر به ظهور و بروز رفتارها و کنشهایی میشود که ما آنها را با عناوینی مانند «بدحجابی»، «بیحجابی» و «ناهنجاری» و ... میشناسیم.
بیحجابی به مثابهي یک کنش جنسی
آنچه در خصوص زیست جهان جنسی گفتیم، البته اندکی از این جهان سکسشوآل است که به طرق مختلفی سعی در کتمان ماهیت خود دارد. اما آنچه مهم است اینکه، رفتارها و ناهنجاریها و حتی هنجارهای ما امروزه درون این زیست جهان درحال شکلگیری است. شاید دیگر در چنین عالمی تکیه بر «سخنِ» (Discourse) قدرت در ایجاد یک هنجار مانند، حجاب هم غیر ممکن و هم نامطلوب باشد. در زیست جهانی که ماهیت سکسشوآل دارد، تکیه بر «سخنِ قدرت» برای مقابله با مقولهای مانند بیحجابی جز تشدید آن ناهنجاری هیچ نتیجه و فایدهای نخواهد داشت. تجربه سی سال گذشته در قالب «گشت ثارالله»، «گشت جندالله» و «گشت ارشاد» و ناکامیهای آنها مؤید این نظر است.
به نظر میرسد، نهادها و سازمانهایی که دغدغه این مقوله را دارند، هنوز فهم درستی از این پدیده نیافتهاند. پدیدهای مانند بیحجابی، معلول زیست جهانی است که بسیار پیچیده تر از آن است که با اوامر و دستورالعملها و بخشنامههای اداری به سرانجامی نیکی برسد. بیحجابی هنوز مقولهای پیچیده و بیحجاب نیز فردی ناشناخته است. تصور ساده و دم دستی در باب شخص بی حجاب این است که او یا با فرامین دینی ناآشنا است و یا سر مخالفت با شریعت اسلام را دارد! این تصور به نظر من از بن خطاست و با چنین تصوری از این مقوله هرگز نمیتوان به راه حلی دست یافت. سادهانگارانه بودن این تصور به چند دلیل است:
1- شخص بیحجاب، «بیحجابی» را گناه نمیداند.
2- شخص بیحجاب، «باحجابهایی» را میبیند که بعضاً بزعم او انسانهای خوبی نیستند.
3- شخص بیحجاب، بیحجابهایی را میبیند که بعضاً بزعم او انسانهای خوبی هستند.
2- شخص بیحجاب، «باحجابهایی» را میبیند که بعضاً بزعم او انسانهای خوبی نیستند.
3- شخص بیحجاب، بیحجابهایی را میبیند که بعضاً بزعم او انسانهای خوبی هستند.
1- شخص بیحجاب، بیحجابی را گناه نمیداند. «نمیداند» معنای خاصی دارد. این بدان معنا نیست که نشنیده و یا نخوانده است که بی حجابی گناه است. البته او درباب این گناه، هم خوانده است و هم شنیده است، بلکه منظور از ندانستن، ندانستن و ندیدن باطنِ این مقوله است. اساساً انسان گناهکار چون باطن گناه را نمیبیند، مرتکب گناه میشود. کیست که باطن «دروغ»، باطن «غیبت» و خلاصه باطن گناهان را ببیند و باز هم مرتکب گناه شود؟
البته علم به باطن امور از جمله معاصی از اوصاف «متقین» است. همانهایی که قرآن مجید میفرماید: «الذین یومنون بالغیب» «کسانی که به غیب ایمان دارند» وقتی ایمان به غیب یا همان ایمان به «غیبِ عالم» نباشد، طبیعتاً همه چیز مجاز میشود. اما نکته حائز اهمیت در جامعه ما این است که در طول سی سال گذشته قرار بود کسانی که ایمان به غیب دارند و به واقع نمایندگان غیب هستند، غیبِ عالم را نیز به عموم مردم نشان دهند. قرار بود اگر کسی ما مذهبیها و به ظاهر متشرعین را میبیند، به یاد ملکوت و غیب بیفتد. اما آیا بهراستی ما نمایندگان غیب هستیم؟ آیا یک فرد غیر مذهبی ما را میبیند، به یاد ملکوت میافتد؟ اگر اینگونه نیست (که نیست) پس چگونه انتظار داریم، دیگران (بیحجابها) سخن ما را و اوامر ما را بپذیرند؟ اگر ما خود غیبِ گناه و باطن معاصی را ندیدهایم (که ندیدهایم) چگونه است که انتظار داریم دیگران ببینند؟
2- شخص بیحجاب، «باحجابهایی» را میبیند که بعضاً بزعم او انسانهای خوبی نیستند. با توجه به اینکه ما نمایندگان ملکوت نیستیم، و غیب امور را نمیبینیم، طبیعتاً مرتکب اعمال و رفتاری هستیم که ناشی از همین جاهل بودن به باطن معاصی است. «غیبت»، «دروغ»، «حق الناس»، و بسیاری از معاصی دیگر که یک شخص بی حجاب نزد یک باحجابِ جاهل به غیبِ عالم میبیند، یکی از دلایل بیحجابی اوست.
بیحجاب میبیند که چگونه کسانی بهرغم حجاب، حداقل حقوق انسانی و حتی الهی را رعایت نمیکنند. اینگونه مشاهدات، در ناخودآگاه شخص بیحجاب این تصور را ایجاد میکند که با حجابی شرط رسیدن به کمال نیست. البته او دیگر قارد به تحلیل فلسفی و کلامی نیست که بداند با حجاب بودن شرط لازم است نه شرط کافی. آنچه «میبیند»، نظام فکری او را میسازد نه آموزههای کلامی و فلسفی.
3- شخص بیحجاب، بیحجابهایی را میبیند که بعضاً بزعم او انسانهای خوبی هستند. شخص بیحجاب درکنار این مشاهدات، برخي از افراد بیحجاب را نیز میبیند که مقید به رعایت بسیاری از تکالیف هستند. دروغ نمیگویند، غیبت نمیکنند، حرام نمیخورند، حق الناس را رعایت میکنند و البته بیحجاب یا بدحجاب نیز هستند. شاید عجیب به نظر آید که بسیاری از جریانهای شبه عرفانی و گروههای مدیتیشن، در کشور ما توانستهاند در میان حتی اقشار مذهبی نیز جایی برای خود پیدا کنند. این جریانهای شبه عرفانی با توسب به مجموعه رفتارها و دستورات عملی نوعی از هنجار را نشان دهند که امروزه در سلوک اجتماعی افراد حتی مذهبی نیز کمتر به چشم میخورد.
استرس، اضطراب و بسیاری از مسائلی که بشر امروز گرفتار آن است، در رفتار و اعمال اشخاص و افراد مذهبی نیز دیده میشود. گرچه خوانده و شنیدهایم که «الا بذکر الله تطمئن القلوب» اما از یکسو نمایندگان و مصادیق این آیه شریفه کمتر به دید میآیند و از سوی دیگر جریانهای شبه عرفانی با توسل به هزاران روش عملی، توانستهاند این معنا را در عمل برای مخاطبان خود ایجاد و منتقل کنند.
با توجه به دلایل فوق به نظر میرسد باید بیشتر درصدد فهم این مقوله باشیم تا اینکه با تصمیمات شتابزده و جاهلانه بر شدت این مقوله بیفزاییم.
دبیرستان البرز
در راستای درآمد زایی مدارس و آموزشگاهها , مسؤلان دبیرستان تاریخی البرز , این محل رو به یه چلوکبابی اجاره دادن تا شبها شاهد چلو کبابی البرز باشیم و روزها دبیرستان البرز
من که دبیرستانی که توش درس می خوندم , قبل انقلاب استبل شهربانی بوده اما بیچاره فارغ التحصل های البرز که تعصب عجیبی به این مدرسه دارن و حتی نذاشتن این مدرسه به دانشگاه پلی تکنیک واگذار بشه, حالا باید برن با یه چلوکباب خاطراتشون زنده کنن.
حرف اول
بعد از مدتها یه روز وقت آزاد پیدا کردم و اومدم به علایقم رسیدگی کنم و تصمیم گرفتم -با اجازه دوستان- یه وبلاگ رو مجددا (*) راه بندازم و توش چیزای رو بنویسم که احتمالا برای هر کسی می تونه اتفاق بیفته ولی اینقدر تکرار شده و یا ما بهش عادت کردیم که خیلی وقتا ازش راحت رد میشیم و اینه که اسم این وبلاگ رو "حرفهای عادی " گذاشتم و قصد هم ندارم حرفهای عجیب و غریب بنویسم...
پ.ن : قبلا هم تلاش مذبوحانه ای در نوشتن بلاگ کرده بودم که شکست سختی خوردم
Subscribe to:
Posts (Atom)