حرفهای عادی

Friday, August 30, 2013

کمپین نه به تحریم و پیمان کیوتو

این روزها کمپینی به نام «نه به تحریم» در فضای مجازی و اینترنت به راه افتاده است که اعضای و بانیان آن قصد دارند مسائل انسان دوستانه و اثرات تحریمها بر مردم عادی را به روشنفکران و شخصیتهای شناخته شده جهانی  یادآوری کنند تا افکار عمومی کشورهای غربی را برای برداشتن تحریمها به یاری فراخوانند و از این طریق کشورهای غربی را حداقل در تحریم مسائلی نظیر دارو, درمان و قطعات یدکی هواپیما وادار به انعطاف نمایند, این تلاشها در ابتدای راه می باشد و به مرور زمان می تواند با صیقل خوردن روشها به نتایجی مطلوبی برسد و بهتر است بر مضوعاتی که حساسیت سیاسی و اقتصادی کمتری از دو سوی رسمی( دولتهای غربی و دولت ایران) برای آنها وجود دارد متمرکز شود تا انعطاف در آن موضوع به عنوان عقب نشینی برای طرف مقابل تعبیر نشود ولی در عین برای دو سوی غیر رسمی( افکار عمومی در غرب و افکار عمومی در ایران) مهم باشد تا این انعطافها چراغ سبزی مبنی بر آغاز همکاریهای رسمی تلقی شود, در این خصوص موارد زیادی را می توان پیشنهاد داد, مثلا همکاری در حفظ محیط زیست می تواند شروع خوبی باشد, حفظ محیط زیست مقوله ای است که به راحتی می توان آن را در غرب و ایران مطرح کرد و هیچ نهاد بین المللی و جهانی نمی تواند به بهانه اعمال تحریم از همکاری جلوگیری نماید و با آغاز همکاری در این مورد قٌبح و ترس نهادها و شرکت های بین المللی از همکاری با ایران کاسته خواهد شد و کمک خواهد نمود تا بحث پیشقدم شدن برای نشان دادن حسن نیت با آسانی صورت پذیرد و هر قدم مثبت از هر طرف منجر به قدم از طرف مقابل گردد تا به مرور زمان سایه سنگین بی اعتمادیها کمرنگ شود؛ در اینجا برای مثال مساله "سوزاندن گازهای همراه نفت" شرح داده خواهد شد که چگونه مشکلات تحریم بر پروژه ها و فعالیت های زیست محیطی مرتبط با آن اثر گذاشته است و شاید بتوان از طریق کمپین "نه به تحریم" و با کمی تلاش و تعامل مسائل آنرا حل کرد.
  نفت استخراج شده از ميادين نفتي معمولاً حاوي مقادير زيادي هيدروكربورهاي سبك مي باشد كه اصطلاحاً "گازهاي همراه نفت" ناميده مي شود . اين گازها در شرايط دما و فشار محيط از نفت قابل تفكيك مي باشد و در صورت جدا نشدن موجب بروز مشكلات عديده اي در خطوط و تلمبه هاي انتقال ،‌ مخازن ، كشتي هاي نفت كش و پالايشگاه ها خواهد شد, بنابراین در همه کارخانه های فراورشی نفت و در مراحل مختلف تکفیک از نفت جدا شده و سپس در يك شبكه بزرگ جمع آوري و براي فشارافزائي به ايستگاههاي تقويت فشار گاز ارسال مي شود . دراين ايستگاهها گازهاي ورودي پس از تقويت فشار به ايستگاه تزريق گاز ارسال و در آنجا نيز پس از فشارافزائي مجدد به چاههاي تزريقي هدايت مي شوند که علاوه بر اثرات زیست محیطی باعث افزایش ضریب برداشت از میادین نفتی میشوند این بخش از گاز در قالب پروژه های متعددی به عنوان" طرحهای جمع آوری و تزریق گازهای همراه نفتی" تعریف شده و در حال اجرا می باشند ولی به دلیل اینکه این پروژه ها نیاز به منابع مالی زیادی داشته و تجهیزات( کمپرسورها) مورد استفاده در آنها نیز توسط تعداد محدودی شرکتهای غربی ساخته میشوند به دلیل مشکلات تحریم و یا کمبود نقدینگی( حاصل از تحریم فروش نفت) دچار مشکل شده و نیمه کاره مانده اند و به ناچار گازهای همراه نفت سوزانده شده و دی اکسید کربن حاصل از آن در محیط رها میشود به گونه ای که طبق برخی از آمارها میزان گازهای همراه که در ایران سوزانده میشود در حدود 44 میلیون مترکعب در روز می باشد که در حدود دو برابر گاز تولید شده در پارس جنوبی ( تولید هر فاز 25 میلیون متر مکعب در روز) می باشد و این موضوع علاوه بر زیانهای اقتصادی هنگفتی که به کشور تحمیل می کند, لطمات جبران ناپذیری را به محیط زیست وارد میکند که زیانهای زیست محیطی آن دامن کشورهای غربی و کل دنیا را هم میگیرد و این در حالی اتفاق می افتد که کشورهای غربی و نهادهای جهانی سالانه هزینه ها و مشوقهای زیادی را در دنیا صرف میکنند تا از تولید گازهای گلخانه ای به مراتب کمتری جلوگیری کنند, یکی از مهمترین معاهده های بین المللی که کشورهای «توسعه یافته» را ملزم میکند تا ميزان دي اکسيدکربن توليديشان را در فاصله سال هاي 2012-2008 ميلادي به 5 درصد کمتر از ميزان دي اکسيدکرين توليدي در سال 1990 برسانند«پیمان کیوتو» است ولیکن این کشورها به دلیل اینکه از تکنولوژی بالایی در کارخانه های خود استفاده کرده و میکنند میزان تولید گازهای گلخانه ای پایینی دارند و برای رسیدن به تعهد خود ناچار هستند تکنولوژی سطح بالای استفاده کنند که مستلزم صرف هزینه های زیادی است یا اینکه می توانند به میزان تعهدشان, از کشورهای «در حال توسعه» و در خاک آنها «اعتبار کربن» خریداری کنند, چونکه در کشورهای در حال توسعه یا جهان سوم عموما صنایع با تکنولوژی قدیمی و انرژی بر فعالیت میکنند و با کمترین هزینه میتوان میزان سوخت را در کارخانجات قدیمی کم و بهینه نمود به عبارت دیگر کشورهاي توسعه يافته مي توانند يا از طريق اعمال فناوري هاي جديد ( که هزینه زیادی خواهد داشت) ميزان دي اکسيدکربن را کاهش دهند يا با پرداخت پول و کمک به کاهش دي اکسید کربن در کشورهاي در حال توسعه، اجازه انتشار دي اکسيدکربن بيشتر را در خاک خود دريافت کنند. معاهده کيوتو همچنين سياست «تجارت کربن» در سطح کارخانه ها را نيز تشويق مي کند.(1) حال فعالین «کمپین نه به تحریم» می توانند با کمک فعالین زیست محیطی بین المللی به نهادها و کشورهای تحریم کنند فشار بیاورند که حداقل در این زمینه امکان سرمایه گذاری و صدور تجهیزات فراهم گردد و از طرف دیگر آقای روحانی می تواند فردی را که توانمندی دیپلماتیک بالای دارد به عنوان "رئیس سازمان محیط زیست" انتخاب نماید تا با همکاری این سازمان تَرکی هرچند کوچک بر دیوار بلند تحریم ایجاد گردد.





1- کارخانه هايي که با فناوري جديد از دي اکسيدکربن توليدي خود کاسته اند، قادر خواهند بود اعتبار کربني دريافتي را به کارخانه هايي که خروجي آنها هنوز با استانداردهاي کربن مطابقت نمي کنند، بفروشند. مبناي اعتبار کربن بر اساس ارزش حامل هاي هيدروکربني انرژي مانند نفت و گاز تعيين مي شود و با افزايش قيمت جهاني نفت اعتبار کربن نيز افزايش مي يابد به طور مثال ژاپن اعتبار کربن مجارستان را خریدار میکند و پرو در حال مذاکره برای فروش اعتبار کربن خود به سایر کشورهای "توسعه یافته " می باشد.
2- کشورهاي «درحال توسعه» ملزم به کم کردن ميزان دي اکسيدکرين توليدي خود نيستند، با اين وجود در صورتي که اين کشورها در خاک خود پروژه هايي را اجرا کنند که ميزان دي اکسيدکربن را کاهش دهد، «اعتبار کربن» دريافت مي کنند که قابل فروش به کشورهاي توسعه يافته است

Thursday, August 15, 2013

ایثار سیاسی

بعد از اینکه دفاعیات و صحبتهای آقایان نجفی, زنگنه, میلی منفرد و آخوندی پخش شد تعدادی از دوستان در فضای مجازی از این آقایان ناراحت شدند که چرا اینها برای کسب رای اعتماد, عقایدشان را مخفی کرده یا زیرپا گداشته اند و گلایه داشتند که چرا به دوستانشان خیانت کردند و معتقد بودند که نباید برای کسب رای اعتماد از مجلس "گدایی رای" میکردند, اما به نظرم این آقایان کار بزرگی کردند و با این که می دانستند حرفهایشان به مذاق بیشتر مردم و طرفدارانشان خوش نخواهد آمد ولی فداکاری کردند و برای رشد و نجات کشور از حیثیت و اعتبار سیاسی خود مایه گذاشتند تا امکان فعالیت و اثرگذاری خود را حفظ کنند و این ایثار سیاسی ایشان بایستی قدر دانسته شود چون گذشت از آبرو به مراتب سخت تر از گذشتن از جان است, اما متاسفانه مجلس قدر این ایثار را ندانست و به آقایان نجفی و میلی منفرد رای اعتماد نداد و شایسته نیست که ما با عبارتی چون " باختن شرف", "گدایی رای" و ... فداکاری ایشان را بی اعتبار کرده و از زاویه دید نمایندگان مخالف به این حرکت ارزشمند نگاه کنیم.

Wednesday, August 14, 2013

غولهای نفتی که از چراغ نطامی ها بیرون می آید

خیلی فرصت و البته علاقه نداشتم که بررسی صلاحیت همه  وزرا در مجلس گوش بدهم و منتظر بودم تا نوبت بررسی وزارت صنعت و وزارت نفت برسد ولی به صورت اتفاقی دفاعیات و برنامه های وزیر دفاع رو شنیدم, وزیری که مخالف نداشت و بالتبع موافقی هم برایش صحبت نکرد, حرفهایی که زد بیشتر عرض سلام به درگذشتگان انقلاب و متولیان فعلی مملکت و ارادت به حضار بود و متاسفانه هیچ گونه برنامه و سیاستگزاری در آن مشاهده نشد, در حالیکه انتظار این بود که ایشان در خصوص برنامه های اقتصادی وزارت دفاع براساس شعارهای دولت تدبیر و امید اشاراتی میکرد؛ با اینکه میدانیم وزیر دفاع خیلی قادر به تغییر این سیاستگزاریها نیست ولی او می توانست حداقل در برنامه هایش به عنوان هماهنگ کننده نیروهای مسلح در مورد خروج نظامیان از اقتصاد و صنعت که یکی از مطالبات رای دهندگان به آقای روحانی بود صحبت  یا اشاره ای کوچک داشته باشد و اگر نمی تواند در کل نیروهای مسلح این سیاست را پیاده نماید حداقل در وزارت دفاع مانع این رویه شود, وزارتخانه ای که تشکیلات عریض و طویل صنعتی و اقتصادی دارد و به تازگی در قالب قرارگاه خاتم الاوصیا وارد حوزه نفت و گاز هم شده است و بدون داشتن کوچک ترین سابقه در این زمینه توانسته است توسعه چند میدان نفتی در خشکی( میدان سومار, میدان دانان و ... و دو میدان نفتی در خلیج فارس ( میادین آلفا و توسن) را به عهده بگیرد و پیش بینی میشود این شروع اگر به سرعت متوقف نشود می تواند در نهایت تبدیل به غول اقتصادی ناکارامد دیگری شود که دارد به آرامی از چراغ نظامیان خارج میشود و این استعداد را دارد که مشابه هم نام سپاهی اش – قرارگاه خاتم الانبیاء- کل شریان اقتصادی کشور را قبضه کند.

Thursday, August 8, 2013

منافع ملی جای بازی سیاسی نیست, زمین بازی را عوض کنید؛ قرارداد کرسنت خیانت بود یا خدمت؟

1- خیلی ها تصور میکنند دولت احمدی نژاد دولت وعده ها- مخصوصا در حوزه نفت و گاز- بود و نتوانست به هیچ یک از وعده هایش عمل کند, اما حداقل در مورد گازهای تولیدی میدان مشترک سلمان اینگونه نبود چون دولت اعلام کرد حتی اگر مجبور شود که گازهای این میدان را به صورت کامل بسوزاند حاضرنخواهد بود آن را به قیمت قرارداد کرسنت بفروشد؛ اینگونه شد که ایران 7 سال است هر روز 500 میلیون فوت مکعب( معادل تولید یک دوم فاز پارس جنوبی)1 را میسوزاند و از درآمد آن چشم میپوشد ولی آن را به کشور امارات نمی فروشد.
2- میدان سلمان (ساسان) میدانی مشترک است که 70 درصد آن در آبهای ایران و 30 درصد آن در آبهای امارات قرار داشته و هم لایه نفتی قابل برداشت و هم لایه گازی قابل برداشت دارد که لایه نفتی آن از سال 1345 بهره برداری میشود و لایه گازی آن تا سالها به دلیل اینکه صرفه اقتصادی و مشتری نداشت بدون استفاده بود, سکوهای این میدان در اواخر جنگ تحمیلی مورد حمله ناوهای آمریکایی قرار گرفت و مهندم شد لذا تولید ایران از آن به شدت کاهش یافت  تا اینکه با آغاز دولت اصلاحات عزم جدی برای برداشت از میادین مشترک به وجود آمد و تصمیم گرفته شد که تولید از این میدان در قالب "طرح توسعه میدان سلمان" افزایش یافته و میزان تولید نفت به 50 هزار بشکه در روز و میزان تولید گاز به میزان 500 میلیون فوت مکعب افزایش یابد و نفت تولید شده با یک خط لوله به جزیره لاوان انتقال یابد. گاز ترش تولید شده آن هم قرار بود با یک خط لوله دریایی به طول 240 کیلومتر و قطر 30 اینچ به عسلویه انتقال یابد تا در آنجا با احداث پالایشگاه این گاز پالایش شده و به خط لوله سراسری متصل و به مصرف داخل( یا صادرات یا تزریق در چاههای نفت خوزستان) اختصاص یابد؛ این موضوع زمانی اتفاق افتاد که منابع مالی کشور محدود بود و امکان اجرای همه پروژهای مشترک وجود نداشت لذا دولت تلاش میکرد از یک طرف با راههای مختلف ( از جمله قراردادهای بیع متقابل) سرمایه جذب نماید و از طرف دیگر برای گازهای تولید شده مشتریانی بیابد ولیکن به دلیل شرایط فنی که انتقال گاز نیاز دارد,  پیدا کردن مشتری برای گاز همواره با دشواری روبروست؛ به همین دلیل بحث فروش گاز تولیدی به نزدیک ترین مصرف کننده یعنی کشور امارات مطرح شد و پس از سالها مذاکره مقرر شد که گاز تولیدی از میدان سلمان به جای اینکه به عسلویه انتقال یابد با یک خط لوله دریایی به طول 220 کیلومتر و قطر 30 اینچ به جزیره سیری و از انجا با یک خط لوله به طول 50 کیلومتر به سکوی مبارک( مشترک بین ایران و امارات) فرستاده شده و در آنجا تحویل شرکت کرسنت شود و با این کار دیگر نیازی به احداث پالایشگاه گاز جدید در منطقه عسلویه برای گاز سلمان وجود نداشت و برای گازهای تولید شده مشتری تا 25 سال وجود داشت, این قرارداد در سال 80 منعقد گردید و قرار شده بود تا سال 82 به بهره برداری برسد ولی بخش ایرانی طرح با تاخیری 40 ماهه در سال 84 آماده شد ولیکن در این سال دولت جدید معتقد بود که قیمت گاز در قرارداد کرسنت منصفانه نیست و در این قرارداد خیانتی بزرگ صورت گرفته است و در دورانی که محمدرضا رحیمی در کسوت رئیس دیوان محاسبات با روزنامه کیهان  دچار مشکل نبودند و در یک جبهه قرار داشتند حملات سنگینی به بانیان قرارداد انجام دادند و نهایتا ایران اعلام کرد که گاز تولید شده را به قیمت قرارداد نخواهد فروخت, حتی اگر مجبور شود که آنرا بسوزاند و اینگونه شد که دولت احمدی نژاد توانست با وجود تحریم های بین المللی به وعده ای که داده بود جامه عمل بپوشاند و گاز تولیدی را به مدت 7 سال است که میسوزاند و حاضر نیست بفروشد, البته در سال 87 وزارت نفت برای بیرون آمدن از این مشکل تصمیم گرفت خط لوله جدیدی از سیری به طول 289 کیلومتر به عسلویه احداث نماید و در آنجا با استفاده از ظرفیت پالایشگاههای  فازهای 6, 7 و 8  گاز میدان سلمان را پالایش نموده و گاز تولیدی را برای مصرف به شبکه سراسری گاز متصل نماید و یا اینکه با تغییراتی در ترکیب گاز, از طریق  خط لوله عسلویه - آغاجری  به خوزستان انتقال دهد تا در میادین نفتی تزریق شود, ولیکن علی رغم اینکه این خط  با هزینه زیادی احداث گردید و چند بار تست و راه اندازی شد متاسفانه باز هم مورد استفاده قرار نگرفت چون از یک طرف خطوط لوله دریایی احداث شده سالها بدون استفاده بودند و به همین دلیل آسیب های جدی دیده بودند و از طرف دیگر در پارس جنوبی هم وضع احداث پالایشگاهها مطلوب نبود و با وجود تولید گاز از سکوهای پارس جنوبی امکان پالایش آن وجود نداشت لذا گاز میدان سلمان که چندین برابر ترش تر از گاز پارس جنوبی تحقق است و آن بخشی از ثروت ملی مشترک ما که توسط اماراتی ها برده نمیشود توسط خود ما سوزانده میشود.
3-  پیش و بعد از زمانی که مهندس زنگنه به عنوان وزیر پیشنهادی به مجلس معرفی شد, تعدادی از نمایندگان افراطی مجلس در همراهی با محافل, سایتها و روزنامه های تندرو به رهبری روزنامه کیهان به بهانه های مختلف به آقای زنگنه حمله کرده و میکنند که ترجیع بند همه هجمه ها مربوط به قرارداد "کرسنت" و "خیانت بزرگ" در این قرارداد است؛ قراردادی که منتقدان زیادی دارد و کمتر کسی از آن به صورت جدی دفاع میکند و برعکسِ سر و صدای بلندی که از آن به گوش میرسد کمتر اطلاعی از آن در رسانه ها وجود دارد و اطلاعات محدودی هم که در رسانه ها منتشر شده است بیشتر حرفهای کلی است که  در زمان ریاست محمدرضا رحیمی بر دیوان محاسبات تولید , بازنشر و تکرار شده است, فارغ از همه بحث هایی که حول و حوش  این قرارداد وجود دارد در صورتیکه امکان اجرایی شدن آن از آن 7 سال گذشته وجود داشت و با فرض اینکه  قیمت گاز در 7 سال اول ثابت بود, مطابق قرارداد ایران در سال هشتم امکان تجدید نظر در قیمت قرارداد را داشت, قیمتی که بارها نمایندگان کرسنت قبول کرده بودند در همان سالهای اول نسبت به تصحیح آن اقدام کنند ولی به دلیل دخالت های سیاسی هیچ وقت این اتفاق نیفتاد و در حال حاضر شرکت کرسنت بر علیه ایران در دادگاه لاهه شکایتی تنظیم کرده است و به احتمال زیاد در آن برنده خواهد شد.
4- ریشه شکل‌گیری اظهارنظر‌های منتهی به ابهام‌سازی بر سر کرسنت از آنجا ناشی می‌شود که در زمان عقد قرارداد در سال 80‌، نرخ هر بشکه نفت در حدود 18دلار بود‌ اما در سال84 که قرارداد باید به اجرا در می‌آمد نرخ نفت از مرز 70 دلار به ازای هر بشکه نیز فراتر رفته و با شتاب به سوی اعداد بالاتر گام بر‌می‌داشت؛ بر همین اساس، شماری از مخالفان کرسنت به اشتباه نرخ گاز در قرارداد کرسنت را همان 18 دلار اولیه  تلقی کردند بی‌آنکه به مفاد قرارداد رجوع کنند در حالی که اولا با استناد به بند تجدید‌نظر در قیمت، اگر در سال 84 قرارداد اجرا می‌شد‌ نرخ همان روز نفت که 70  دلار بود در فرمول اعمال می‌شد و دوم اینکه حتی اگر نرخ نفت در بدبینانه‌ترین حالت هم 18 دلار محاسبه شود به دلیل مختصات فرمول و وجود چند مولفه تاثیر‌گذار دیگر عدد نهایی قیمت بسیار بیش از 18 دلار خواهد بود, ضمنا در یکی از بند‌های ضمیمه شده به قرارداد، طرف اماراتی متعهد شده است که اگر طی هر زمانی از 25 سال قرارداد، هر کشور یا شرکتی هر میزان گازی با نرخی بالاتر از قرارداد فروش گاز ایران به کرسنت به هر نقطه از امارات منتقل کرده و بفروشد‌، آن نرخ بالاتر باید در‌باره نرخ گاز فروخته شده به کرسنت هم اعمال شود.
در پایان باید یاد آور شد که عقد قراردادهای بزرگ گازی و نفتی کار بسیار پیچیده و دشواری است که برای بررسی آن بایستی شرایط زمانی و مکانی آنها را در نظر گرفت و نمی توان با قراردادهای مشابه مقایسه کرد, مثلا در دولت احمدی نژاد صادرات گاز به پاکستان در قالب قرارداد صلح منعقد شد که قیمت فروش گاز( پالایش شده) در آن چندین برابر پایین تر از قیمت گاز( پالایش نشده) در قرارداد کرسنت است و این قرارداد مورد حمایت منتقدان جدی کرسنت ( کیهان, رحیمی و ...) قرار گرفت, از طرفی با شرایط فعلی کشورمان عقد اینگونه قراردادها دشوارتر هم شده است و این پیچیدگی و دشواری احتمال سوء استفاده در آنها( مثل سایر قراردادها) را بیشتر هم میکند لذا باید از تجربه تلخ این قرارداد (و البته قرارداد صلح) استفاده شود و بایستی تمامی ارکان کشور یاری کنند تا حتی اگر مساله ای هم در عقد یا اجرای این قراردادها وجود داشته باشد خیلی زود مساله برطرف شده تا منابع و منافع ملی قربانی دعواهای سیاسی و مطامع جناحی نشود .

پ . ن 1: در متن اولیه به دلیل اشتباه تایپی میزان تولید گاز میدان سلمان دو برابر یک فاز پارس جنوبی نوشته شده بود که میزان آن  به یک دوم برابر تولید یک فاز پارس جنوبی تصحیح گردید.
پ.ن 2: پس از انتشار این مقاله تعدادی از دوستان با ایمیل یا کامنت اطلاعات تکمیلی برایم فرستادند که از ایشان تشکر میکنم ولی هدف از این مقاله ارائه دادن اطلاعات دقیق تولید یا حتی هزینه ها نبود و قصد داشتم تا با ارائه کلیات بحث ( که عموما از سایتها و روزنامه ها  استخراج کرده بودم)  بپردازم تا نشان داده شود که جگونه منابع و منافع ملی به دلایل سیاسی و جناحی قربانی شده است که متاسفانه این داستان دوباره شدت گرفته است.

Sunday, August 4, 2013

گروهبانهای نفتی

 دکتر مسعود میرکاظمی حتی در رویاهایش هم فکر نمیکرد روزی برسد که سکان وزارت نفت کشور به دستش سپرده شود, اما دولت احمدی نژاد دولت تحقق رویاها بود و ایشان در کمال ناباوری نخبگان نفتی به وزارت نفت رسید و نزدیک دو سال بر مسند مهمترین وزارت صنعتی و اقتصادی کشور تکیه زد, اما به دلیل اینکه سطح مدیریت ایشان خیلی پایین تر از سطح بسیار بالای مدیریت مورد نیاز وزارت نفت بود و علاوه بر آن ناآشنایی کامل ایشان با ساختار مدیریتی, فنی و مالی وزارت نفت موجب شد که  ضعیف ترین دوران وزارت نفت در دوره اش رقم بخورد طوری که بسیاری از کارشناسان,  ناکامی های کنونی وزارت نفت را به تصمیمات ( یا بی تصمیمی های) ایشان نسبت می دهند, تصمیماتی که روند نزولی تولید نفت و گاز را سرعت بیشتری بخشید و نهایتا مثل سایر وزرای احمدی نژاد به صورت ناگهانی برکنار شد و مطابق روال بیشتر مسئولان دولت احمدی نژاد در مراسم تودیع و معارفه اش شرکت نکرد تا نارضایتی اش را از برکناری به اطلاع همگان برساند, اما  کارها و برنامه های وزارت نفت طوری به هم ریخته بود و آدمها طوری چینش شده بودند که وزیر جدید ( بعد از مدت کوتاه سرپرستی علی آبادی) هم علی رغم انگیزه بالا, داشتن روحیه کاری مناسب و مثبت نتوانست کار زیادی به پیش ببرد و فرصت کافی هم نداشت تا روند غلط قبلی را اصلاح کند ولی دکتر میرکاظمی فرصت این را داشت که با گروه پایداری در انتخابات سرد مجلس نهم به نمایندگی مردم تهران به مجلس راه پیدا کند و به اعتبار چند ماه نشستن بر مسند وزارت نفت به ریاست کمسیون انرژی مجلس دست یابد, حالا این رئیس کمسیون انرژی مجلس دوباره دوست دارد تا در برنامه های وزارت نفت نقش آفرینی کند و عَلم مخالفت با قویترین و تواناترین وزیر نفت جمهوری اسلامی را به دست گرفته است و برای مهندس زنگنه شرط "عذرخواهی" قبل از آمدن به مجلس گذاشته است و گفته است علاوه بر اینکه آقای زنگنه در فتنه 88 نقش داشته است باید به دلیل اینکه چند روز پیش از گروهبانهای نفتی - که نشان ژنرالی به دوش دارند-  خواسته است که مسندشان را به ژنرالها واگذار کنند, باید از مدیران فعلی نفتی عذرخواهی کند, عذرخواهی از همان خواسته ای که مردم با صدای بلند در انتخابات فریاد زدند, لذا همانطور که پیش بینی میشد گروهبانهای نفتی بیکار ننشسته اند و در برنامه ای سازماندهی شده ای تلاش میکنند تا با هجوم رسانه ای و بولتن سازی اجازه ندهند آقای زنگنه  رای اعتماد از مجلس بگیرد و با رد شدن ایشان میخواهند شرایطی ایجاد کنند وزیری بر مسند نفت بنشانند تا باز هم بتوانند به فرماندهی خود ادامه دهند و در این کار از هیچ تلاشی دریغ نخواهند کرد, لذا فعالان و نخبگان دلسوز نفتی باید تلاش کنند تا جایی که در توان دارند به حمایت از آقای زنگنه بپردازند و با فشار افکار عمومی هجمه ها به آقای زنگنه را خنثی کنند و با اطلاع رسانی و مقایسه عملکرد مخالفان آقای زنگنه کمک کنند تا ذهن و تصمیم نمایندگان مجلس به سود جریان توسعه و پیشرفت کشور سوق پیدا کند و آقای زنگنه بتوانند با موافقت از مجلس رای اعتماد بگیرند.

Thursday, August 1, 2013

بازی مملکت داری

 هميشه با آدمهای که مسیولیت حرفهاشون رو نمی پذیرند مشکل داشته ام، از این آدمها تو ورزشی یا سیاست کشورمون زیاد داریم که معمولاً قافیه همه شعرهاشون به "من می دونستم" ختم میشه، شاید شاخص ترین این افراد "احمد توکلی" باشه، مثلا این روزا طوری از احمدی نژاد انتقاد میکنه که انگار احمدی نژاد به تنهایی مسبب همه گرفتاریهای مملکت هست ، فراموش کرده که احمدی نژاد همون کارهای اقتصادی وبرنامه های رو عمل کرده که ایشون تو دانشگاه یا مجلس تیوریش رو میگفت،  همون کارهایی رو کرده که ایشون تو مجلس هفتم به ریاست حداد به عنوان هدیه وعیدی به ملت تقدیم کردند! !! حالا هم مصاحبه کرده و گفته سال 88 طرفدار احمدی نژاد نبوده ولی به موسوی هم رای نداده،! چون میدونسته موسوی تز اقتصادی چپها رو داشته و از نظر فکری هم دگم بوده!!! کاش  میشد یه سیمیلاتور از مملکت ساخت،  از همونهای که باهاش رانندگی یا خلبانی رو شبیه سازی میکنند و یه مدت این سیملاتور رو بدند دست امثال این آقا تا تو محیط کم هزینه کامپیوتر بتونند هر فکر وایده ای دارند تو "مملکت شبیه سازی" شده پیاده کنند، تازه اون وقت هم خودشون و هم دوستاشون متوجه میشند که صد رحمت به احمدی نژاد! !!!!

پ. ن: احمد توکلی یکی از هزاران نفر است، محسن رضایی،  حمید رضا ترقی، کواکبیان، خیلی از ماها و... هم ویژگی های مثل توکلی در وجودمون با شدت یا ضعف وجود دارد.