پَ نَ پَِ تخریمی

گوینده گزارش بیست و سی  با لحنی شاد از اینکه تونسته دلیل پنهان و پشت پرده تحریمها رو پیدا و افشا کنه, از زبان کاترین اشتون گفت : دلیل اصلی تحریمها فشار به اقتصاد ایران است؛ میخواستم یه sms  بفرستم و بهشون بگم:  پَ نَ پَ هدفشون خودکفایی ایران در تولید و ایجاد اقتصاد بدون نفت در ایرانه....

دو , سه پیمانه آتش می کنیم, به سلامتیه هر چه بادا باد

غروب یه روز پاییزی که مثل سایر روزهای سه سال آخر دوره دانشجویی تو آبدارخانه انجمن با دوستان نشسته بودیم و داشتیم چای میخوردیم و وقت میگذروندیم, بچه های شورای صنفی دانشکده شیمی تماس گرفتن و گفتن که دارن شب شعری برگزار میکنن وبا اینکه سالن آمفی تئاتر پر جمعیته ولی 3-4 تا شعر درست و حسابی برای اجرا ندارن و ازم خواستن که از بچه های انجمن - که دستی تو شعر دارن- دعوت کنم تا اگه شعری آماده دارن, به شب شعر اونا برن تا کمی فضای شب شعرشون بهتر بشه و اتفاقا مصطفی فیض بخش, پرویز بابایی و چند تا از دوستانی که ذوق شاعری داشتند هم اون موقع تو انجمن نشسته بودند و به اصرار من به شب شعر رفتند و پرویز یه ورق دستش گرفت و تو راه یه چیزایی نوشت و وقتی رسیدیم منتظر موند تا مجری برنامه دعوتش کرد تا شعرش رو بخونه و وقتی رو سِن رفت,  همون تیکه کاغذ رو از جیبش دراورد و شروع کرد به خوندن شعر فی البداهه ای که آخرش اینطور تموم میشد:

................ و هگل را به خانه می آوریم 

                                                و  دو , سه پیمانه آتش می کنیم

                                                                                    به سلامتیه هر چه بادا باد

جمعیت داخل سالن پس از اینکه چند ثانیه ای ساکت شد, شروع به تشویق ممتد پرویز کرد و تا دقایقی تشویق ادامه داشت و فردای اون روز مقاله های زیادی در تفسیر این شعر پرویز نوشته شد و در محافل هنری دانشگاه, تفاسیر زیادی در خصوص تک تک کلمات شعر انجام میشد و مثلا خیلی ها استفاده بجا!!! از "هگل" رو به تفکرات یا فلسفه شاعر نسبت میدادند و این موضوع ادامه داشت و فکر میکنم هنوز هم خیلی های که اون شعر رو شنیدن تفسیرهای منحصر به فردی از این شعر دارند و این در حالی بود که وقتی از پرویز پرسیدیم که چرا "هگل" رو به خانه می آوری و مثلا "کانت " یا " دکارت " رو به خانه  نمی آوری؟  پرویز صادقانه جواب  داد: هیچ دلیل خاصی نداشت و فقط به شعرم میخورد از این واژه استفاده کردم.....

الان هم که داستان عکسهای گلشیفته و تفاسیر بعدش اتفاق افتاده, یاد ماجرای تفاسیر ملت از شعر فی البداهه پرویز میافتم, چون به احتمال زیاد, وقتی گلشیفته داشته این عکسها رو منتشر میکرده, هیچکدام از این اهداف و تفاسیر حتی به ذهنش هم نرسیده و فقط  کاری انجام داده که یه بازیگر بر اساس عرف رایج بازیگری در غرب انجام میده ولی ذهن خلاق !!! ما این کار رو تبدیل کرده  به مبارزه ای برای حقوق زنان, آزادی بیان , اعتراض به سرکوب و ..... یا برنامه ای مدون از سوی جهان غرب برای فروپاشی بنیان خانواده و اخلاق در مشرق زمین, انحراف مسیر مبارزه و .....

گریه هایی طلایی

اگه یادتون باشه سه یا چهار ماه پیش نرخ جهانی طلا کمی پایین اومد و به تبع اون, نرخ سکه در بازار ایران با 30 هزار تومن کاهش به زیر 500 هزار تومان رسید و این بهانه ای شد تا سیمای ملی برای اینکه ثابت کنه خریدارن جوگیر طلا چه ضررهای کرده اند, گزارشی با پیاز داغ زیاد تهیه و در همه بخشهای خبری پخش کرد که تو اون گزارش مردی حین مصاحبه- تو صف فروش سکه- نتونست احساساتش رو کنترل کنه و بغضش ترکید و جلو دوربین, زد زیر گریه و در حالی که گریه میکرد       می گفت : " بدبخت شدم........"

من خیلی دوست دارم که الان بدونم اون مرد سابقا بدبخت کجاست و داره چکار میکنه و برای یافتنش از همه دوستان کمک میخوام تا بعد از اینکه پیداش کردم باهاش حرف بزنم  و خنده های احتمالیش روالان به همه نشون بدم

شیر آهن کوه مردان

به نظرم محمود بهمنی همون نقشی رو در بانک مرکزی داره  که کفاشیان تو فدراسیون فوتبال داره....

زندگی در تاریخ

 وقتی این تابلو رو دیم که رو دیوار اتاق کنفرانس یه کارخونه ای تو شهر ونژو چین نصب شده بود, ازشون اجازه خواستم که زیر این تابلو عکس یادگاری بگیرم و وقتی اونا فکر کردن که به لنین علاقه دارم, بهشون گفتم نه علاقه ای به لنین ندارم ولی این عکس رو میگرم تا نشون بدم هنوز جایی تو دنیا وجود داره که مردمش تو تاریخ زندگی میکنن....

انصاف بعد از طلاق

اي زناني كه از همسرتون جدا شديد و همسر سابقتون مجبوره هر ماه يك سكه بابت مهريه بهتون بده، هيج ميدونيد قيمت سكه خيلي بالا رفته ، لطف كنيد و كمي انصاف داشته باشيد و حداقل نيم سكه بكيريد، واقعا كناه دارن بيجاره ها......

قحطي اعتماد

در اراك خانم مسني همسايه خانواده ماست كه كارهاي جالبي ميكنه و به دليل اينكه احمدي نزاد داشت انرزي هسته اي اختراع !!! ميكرد، بهش راي داده بود و اين دفعه كه رفته بودم اراك، ديدمش كه به استقبال قحطي رفته و كلي غلات (لوبيا، كندم و عدس) خريد و انبار كرده بود و ما هر كاري كرديم نتونستيم قانعش كنيم كه نكرانيش بي مورده، تازه داشت كم كم ما رو هم قانع ميكرد كه روزي خواهد رسيد كه مردم سكه هاشون رو ميدن تا يه ورق قرص سر درد بكيرن و مهمترين استدلالش اين بود كه نشانه شروع قحطي نون، قحطي اعتماد به دولته كه اين قحطي داره هر روز بيشتر ميشه.....

با کیفیت ترین محصولِ چینی

چند روز گذشته برای یه سفر کاری به چین رفته بودم و قبلش فکر میکردم که تو اونجا میتونم به راحتی به فیس بوک سر بزنم و بعضی از قابلیتهای گوگل رو که نمیشه از ایران دانلود و نصب کرد, نضب کنم ولی اونجا هم بیشتر سایتهای اجتماعی فیلتر بود و حتی با قوی ترین VPN و فیلتر شکن ها هم نمیشد از سد فیلترها عبور کرد و به قول دوستانمون: حالا که مجبوریم ازبیشتر محصولات چینی استفاده کنیم, کاش لااقل همه محصولات چینی مثل فیلترهای اینترنتی شون خوب و بی نقص کار میکرد.