حرفهای عادی

Thursday, October 23, 2014

میدان مشترک گاز هلیوم

وقتی بعضی سایتها و نوشته ها را میبینم که از عقب افتادن ایران از دیگر کشورها خبر میدهند واقعا قصه میخورم و به عنوان یک انسان حساس, وقتی سایتی را می خوانم که از کشورم انتقاد می کنند, عمیقا ناراحت میشوم. به عنوان مثال, فرضا میدانم که نابینا هستم, اما اگر مردم هر روز به من بگویند تو کوری, تو نمی بینی, طبیعی است که خشمگین میشوم و پاسخ میدهم؛ کور خودت هستی, تو هم یک احمقی!
این مقدمه را گفتم که بدانید نمی خواهم خاطر شما را با تکرار برخی خبرها مکدّر کنم اما بعضی خبرها اینقدر جالب و در عین حال تاسف انگیز است که حیفم می آید آنرا نادیده بگیرم.  مثلا امروز خبری از خبرگزاری تسنیم ( وابسته به سپاه) خواندم که میگفت ایران و شرکت روسی جلیماش اِن.پی.اُ  (NPO Geliymash)قرارداد تولید گاز هلیم از میدان پارس جنوبی را بعد از گذشت پنج‌سال, به دلیل  نبود منابع مالی برای انجام هزینه‌ مطالعات، گران بودن تجهیزات مورد نیاز برای برداشت گاز هلیوم و «مخالفت با روسیه برای حضور در این پروژه» لغو کردند. راستش را بخواهید نمی دانستم تولید هلیم اصلا چه اهمیتی دارد و کجاها مصرف میشود با یک جستجوی ساده در گوکل فهمیدم که ایران و قطر – به صورت مشترک در پارس جنوبی- با 28 درصد ذخیره این گاز در رتبه اول و روسیه با 27 درصد و آمریکا با 26 درصد از ذخائر آن در رده های بعدی هستند و آمریکا برای سالها, به عنوان بزرگترین تولید کننده این گاز شناخته میشد تا اینکه قطر با راه اندازی تاسیسات "راس گس"  توانسته رتبه اول تولید و فروش این گاز را تصاحب کند. این در حالی بود که ایران در سال 1388 قراردادی به ارزش 190 میلیون دلار برای طالعات امکان سنجی و بررسی اقتصادی تولید گاز هلیوم از میدان مشترک پارس‌جنوبی بین شرکت نفت و گاز پارس با شرکت روسی جلیماش اِن.پی.اُ  (NPO Geliymash) امضا نمود که ظاهرا با خبر بالا این قرار داد هم لغو شده است. پس از این به بعد, این کشور کوچک عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس، پس از تبدیل به بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده LNG وGTL جھان، با بھره برداری از تاسیسات جدید خود به بزرگترین صادرکننده گاز ھلیوم جھان ھم تبدیل شده است.

Sunday, October 19, 2014

از حال تا کِیف

"سپیده دمِ جواد یساری" را دوست دارم و باهاش حال میکنم, قبلا تو اورکات و الان تو فیس بوکم,  شاید هم روزی برسد که این حقیقت را تو رزومهِ کاریم - در قسمت علاقمندی ها- هم بنویسم. خودم می دانم به شما هم می گویم که از موسیقی چیز زیادی نمی فهمم, ملاک ارزشگذاری هایم, "حال" است, اگر با صدای یا نوایی "حال" کنم از آن خوشم می آید, کاری هم به حرف این و آن ندارم, رودربایستی هم ندارم, خجالت هم نمی کشم. دوره دانشگاه عاشق "شهرام " از خانواده "ناظری" -نه شبپره- بودم, تعدادی هم دوستِ اوستای کار داشتیم که شجریان را دوست داشتند, اما من خوشم نمی آمد, به دلم نمی نشست. وقتی شهرام ناظری "زمستان" را میخواند با تمام وجود سرما را حِس میکردم اما فکر میکردم شجریان دارد ادا در می آورد. در هر صورت دوستان اهل فن نتوانستند قانعم کنند که شجریان از شهرام بهتر است, لااقل من این حس را نداشتم. خواننده های جدید را با "خشایار اعتمادی" شناختم که صداش رو رادیو پیام, سالهای 74- 75 در ساعات نیمه شب پخش میکرد, ادای داریوش را در می آورد, اما ما خوشمان می آمد. خواننده های جدید را دوست نداشتم و شاید بهتر بگویم درکشان نمیکردم,  تا اینکه شعر و صدای "عصار" با حال هوای اون دوران سازگار بود که نمی خواست "عروسکی"  باشد تا در " کنج دیوار" گذاشته شود و از "ابن ملجم ها"ی میگفت که "در صفوف ایســـــتاده بـر نمـــــاز" بودند. با "چاوشی " هم "حال" می کردیم وقتی با صدای محزونش از معشوق, می خواست " گوشی را بردارد" تا عاشق شیدای, با صداش" یه ذره آروم" بشود.  خواننده بود که  بعد از خواننده دیگر ظهور میکرد, من که نمی شناختم اما بعضی هایشان خوب بودند و صدایشان "حال" میداد, شاید باورتان نشود, چند هفته وقت صرف کردم تا بفهمم آهنگ "دلبر" را "امید حاجیلی" خوانده است, اما از بقیه کارهاش خوشم نیامد, چند روز پیش کنسرت "مرتضی پاشایی" بود, همانی که آهنگ تیتراژ "ماه عسلِ علیخانی" را خوانده است. می گوید سرطان دارد. شیمی درمانی, موهایش رو کاملا از بین برده. اما سرشار از امید و انرژی است. کنسرتش حسابی شلوغ بود کلی هوادار دارد, شاید به خاطر سرطانش باشد که او را تبدیل به نماد مقاومت کرده است, با این حالش هنوز می خواند. جالب بود با جسارت میگفت که پرسپولیسی است. رهبری فرد و افشین پیروانی هم آمده بودند, اما من اصلا "حال" نکردم, اما جمعیت بر خلاف من بودند. همراه با پاشایی,  یکصدا آهنگش را تکرار میکردند, انصافا هم انرژی می گذاشت و انرژیش را منتقل میکرد. انگار نه انگار که بیمار است. خودتان را جای او بگذارید, من اگر جایش بودم, اصلا نبودم!! خلاصه جمعیت حال میکردند, همانگونه که من یک زمانی با شهرام ناظری حال میکردم, کسی که یک بار به خاطرش حسابی ضایع شدم, زمانی که خواستم به برادرم کوچکم نشان دهم "شهرام" چه صدای با احساسی دارد, آهنگ "یاد گار دوست" را برایش گذاشتم, موسیقی شروع شد, صبر کردیم تا استاد بخواند, اما استاد نخواند, صبر کردیم, باز استاد نخواند, آهنگ ادامه داشت تا استاد افتخار داد و چند بار "آی عزیز دل" را با آواز تکرار کرد, باز آهنگ بود, تا بالاخره آواز شروع شد, برادرم گفت: تو این نیم ساعتی که صبر کردیم , شهرام ناظری بخونه می تونستیم سه – چهار با آهنگ " تو بودي تمام هستي و مستي و راستي و تمام قصه من" رو بشنویم, منم زود گفتم: « اینکه چیزی نیست, تو همین مدت, عباس قادری میتونست چند بار بره زیارت و برگرده... » و بعد ترانه را عوض کردیم و به صدای دلنشین عباس قادری گوش دادیم و حسابی کِیف کردیم!!!

Thursday, October 16, 2014

سقوط قیمت نفت

1- مسعود میرکاظمی وزیر اسبق نفت مصاحبه ای با خبرگزاری تسنیم – وابسته به سپاه- انجام داده است و آقای زنگنه را متهم کرده است که در خصوص کاهش سقوط قیمت نفت, منفعلانه عمل کرده و همسو با سیاستهای نفتی عربستان اعلام موضع میکند و خواستار آن شده است که ایران با همراهی ونزوئلا خواهان تشکیل جلسه اضطراری وزیران عضو اوپک شوند.
2- این روزها قیمت نفت خام به طور بی سابقه ای اُفت کرده و تا نزدیک 80 دلار رسیده است و پیش بینی میشود به قیمت های پایین تری برسد. برای این اُفت قیمت علل متعددی سیاسی و اقتصادی مطرح میشود, مثلا تعدادی از تحلیلگران سیاسی میگویند این کاهش قیمت به دلیل  انتظار بازار از ورود نفت ایران به بازارهای جهانی پس از توافق جامع با کشورهای غربی است و از این رو توافق ایران با جهان غرب را قطعی میدانند, اما درصد زیادی این کاهش را به دلیل تولید "نفت شیل" توسط آمریکا میدانند.
3- آمریکا, بزرگ ترین مصرف کننده نفت خام است و در عین حال بیشترین ذخائر "نفت شیل" را داراست. در این سالها که قیمت نفت به بالای 100 دلار رسیده و تثبیت شده بود اقدام به سرمایه گذاریهای زیادی برای تولید این ماده کرده است و توانسته میزان تولید نفت خود را چندین برابر کرده و از عربستان سبقت گرفته و تولیدش را به بیش از سیزده میلیون بشکه در روز برساند. لازم به توضیح است که ایران در قبل از انقلاب, چهارمیلیون و سیصد هزار بشکه در روز تولید نفت داشت که این میزان پس از انقلاب کاهش چشمگیری داشت و تنها توانست برای مدت کوتاهی در سالهای پایانی ریاست جمهوری آقای خاتمی تولیدش را به 4 میلیون و صد هزار بشکه برساند و میزان تولید در پایان ریاست جمهوری اقای احمدی نژاد – مطابق آمار غیر رسمی- به دو میلیون هفتصد هزار رسید که از این میزان سهم مصرف داخلی نزدیک دو میلیون بشکه است.
4- نفت شیل یا نفت سنگ, محصولی است که از سنگ نفت یا سنگ کروژن یا شیل نفت - که یک سنگ رسوبی دانه ریز وغنی از مواد آلیِ حاوی کروژن است- استخراج میشود. نفت شیل یک جایگزین برای نفت خام معمولی است. با این حال، استخراج نفت سنگ از تولید نفت خام, هم از نظر مالی و هم از لحاظ اثرات زیست محیطی آن پر هزینه تر است و هزینه تولید آن در حدود 80 دلار برای هر بشکه برآورد میشود. البته تعدادی از موسسات آمریکایی اعلام کرده اند که با تکنولوژی که برای استخراج "نفت سنگ" به کار برده اند توانسته اند هزینه استخراج آن را تا 60 دلار کاهش دهند.
5- کشورهای عضو اوپک و در راس آن عربستان, همیشه تلاش کرده اند تا تعادلی بین قیمت نفت و اقتصاد جهانی ایجاد نمایند و هرگاه قیمت نفت کاهش پیدا میکند تولید و صادرات  را کاهش میدهند تا مانع از سقوط قیمت آن شوند ولی این بار شواهد نشان میدهد عربستان تمایل چندانی به این کار ندارد و به صورت بی سر و صدا به فعالان بازار نفت اعلام کرده که این کشور با کاهش قیمت نفت خام برای یک دوره تمدید شده مشکلی ندارد که یک تغییر شدید در سیاست این کشور است که احتمالا هدف از آن جلوگیری از افزایش تولیدکنندگان رقیب از جمله پروژه های نفت شیل آمریکا است.

6- اگر قرار بر کاهش تولید اوپک باشد این عربستان است که باید درصد زیادی از تولید خود را بکاهد و ایران با توجه به تولید و صادرات محدودی که دارد عملا توان چانه زنی و تاثیرگذاری زیادی بر سیاست های اوپک ندارد. اینجا فرض کنیم مطابق خواسته آقای میرکاظمی, نشست اضطراری اوپک تشکیل میشود ولی به دلیل اینکه پیش از نشست با عربستان هماهنگی و توافقی صورت نگرفته است این نشست به نتیجه مطلوب نمی رسد و این می تواند پیام واضحی به بازارها باشد تا روند سقوط قیمت شدت بیشتری بگیرد. 

Sunday, October 12, 2014

داعش در تهران !!!

کل ماجرا, کمتر از یک دقیقه بود. دم غروب, ناگهان صدای انفجار آمد, سکوت حاکم شد. نگاهها به هم گره خورد . صدای انفجار دوباره تکرار شد. این بار ضعیف تر بود. یکی حرف دل بقیه را زد. داعش به تهران رسیده است! دوباره صدای انفجار تکرار شد. این بار,  صدای انفجار, باز هم ضعیف تر شد. فاصله خطر کمتر شده بود. بچه ها, تک تک به صدا در آمدند, یکی احتمال داد این صدا, صدای انفجارنیست ولی صدای تیراندازی, حتما هست. سکوت و ترس ادامه پیدا کرد.  ناگهان همه خندیدند وقتی نورِ  فشفشه های "عید غدیر" را در آسمان شهر دیدند, خطری نبود. خیالها راحت شد. دوباره, جریان عادی زندگی  ادامه پیدا کرد اما همه همچنان گوش به زنگ حادثه ای هولناک نشسته بودند.

Friday, October 10, 2014

عادت

 ".....وقتی پدر مُرد, اگنس ناچار شد مراسم تشییع را برایش ترتیب بدهد. اگنس می خواست در مراسم هیچ خطابه و سخنرانی نباشد و فقط قسمت "آدجیو سمفونی ده مالر" پخش شود. این قطعه از قطعه های مورد علاقه پدر بود. اما این سمفونی بینهایت غم انگیز است و اگنس نگران آن بود که در طی مراسم نتواند جلوِ گریه اش را بگیرد. برایش گریه کردن در مقابل دیگران تحمل ناپذیر و ناخوشایند بود. بنابراین صفحه را روی گرامافون گذاشت و به آن گوش کرد. یک بار, دو بار, سه بار. موسیقی او را به یاد پدرش انداخت و گریه کرد. اما وقتی نوای "آدجیو" هشت یا نه بار در اتاق طنین افکند, قدرت موسیقی کم شد و پس از آنکه سیزده بار صفحه را شنید دیگر اثرش چنان کم شد که انگار سرود ملی پاراگوئه را می شنید. از برکت این تمرین توانست در سراسر مراسم تشیع چشمان خود را خشک نگه دارد....."

این روزها چه باید بکنیم و چه وظیفه ای در مقابل خشونت ها و جنایات داریم, به نظرم میلان کندرا در بخشی از  کتاب "جاودانگی" برای یافتن پاسخ مناسب کمک مان کرده است. شاید مهمترین وظیفه ما, به عنوان مردم عادی که نه وظیفه سیاسی و نه توان  نظامی داریم این باشد که تلاش کنیم به اخبار جنایت ها و خشونت ها عادت نکنیم.