حرفهای عادی

Thursday, November 6, 2014

شعار زدگی

یک بیلبورد بزرگ در خروجی فرودگاه عسلویه نصب شده بود که رویش با خط نستعلیق نوشته شده بود : « ایمنی شعار نیست, شعور است.» مدیری هم داشتیم که از این جمله خیلی خوشش آمده بود. با ربط و بی ربط, با تغییر واژه " ایمنی" به کلمات دیگری نظیر مهندسی, مدیریت, برنامه ریزی, سیستم, سازمان و ... از آن استفاده میکرد, مثلا می گفت: « برنامه ریزی شعار نیست, شعور است.» ما هم که میدانستیم اصل قضیه از کجا آب می خورد کلی با این جمله,  سوژه اش میکردیم. یک بار مقدمات بحث را طوری چیدیم و هدایتش کردیم که ایشان در دام افتاد و جمله ای تاریخی با این مضمون گفت: « شعار! شعار نیست, شعور است. »
 چند وقتی بود که داشتم دنبال جمله مناسبی برای وضعیت فعلیِ مان می گشتم که یاد آن شعارِ ابداعی افتادم و به نظرم رسید که ایشان نادانسته بهترین و گویا ترین توصیف را از شرایط و وضعیت کشور ترسیم میکرد, شعار جای شعور را گرفته است, صفحات سایتها را که میخوانیم از شعار پر شده است. اغلب مدیران میانی هی مصاحبه میکنند و شعار میدهند تا ارادتشان را مثلا به "نام سال" یا  برنامه های دولت نشان دهند. یکی برای اقتصاد مقاومتی در شرکتش دبیرخانه دائمی تشکیل داده است والبته فقط در مصاحبه های ایننرنتی اش دارد برنامه مقاومتی اجرا میکند, اما در عمل هیچ برنامه ای ندارد و قرار هم نبود داشته باشد. ایشان احتمالا در دولت احمدی نژاد شعار "ما می توانیم " می دادند و سینه چاک پروژه های " مهر ماندگار" احمدی نژاد بودند و الان دارند از بی تدبیری دولت گذشته انتقاد میکنند و از  سیاستهای "تدبیر و امید " در سازمانشان دَم میزنند. سال که تمام میشود و مثلا سال آینده " پویایی ملی" نامگذاری میشود, باز این حضرات, تکرار کردن شعارها را شروع میکنند و اگر برنامه مکتوبی از آنها خواسته شود کلا یک چیز یا یک متن را بلدند بنویسند, فقط عنوانش را بنا به موقعیت زمانی و مکانی تغییر میدهند. شاید مشکل اصلی کشور ما این دسته باشند که هویت مستقلی ندارند و برای شعارشان, شعوری متصور نیستند, چون آمفوتر و خنثی هستند هر دولتی که سر کار بیاید ترجیح میدهد یا مجبور میشود به جای اینکه از مدیرانی که اصول مشخص و تابلوی دارند استفاده کند با اینگونه افراد کار کند, افرادی شعاری و ملوّن که در رده های میانی مدیریتی کشور , وظایف کارشناسی شان را فراموش میکنند یا اصلا جزء وظایفشان نمیدانند و در عوض, فقط  در حد حرف! به جاده صاف کن شعارهای بالا دستی هایشان تبدیل میشوند تا از این طریق بتوانند به مراتب بالاتری در سطوح مدیریتی کشور دست پیدا کنند و متاسفانه دولت ها- اعم از دولت مهرورز یا تدبیر-  پایشان را بر روی پوست موزی میگذارند که این دسته در جلویشان انداخته اند.