حرفهای عادی

Monday, February 23, 2015

مهندس

مهندس را با لهجه محلی غلیظی تلفظ می کرد. توضیح داد در دفتر تهرانشان 4 مهندس و در دفتر شهرستانشان بیش از 50 مهندس برای شرکتش کار می کند. این تعداد مهندس برای شرکت پیمانکاری نسبتا کوچکشان خیلی زیاد بود. ظاهرا حقوق یک مهندس در شهرشان از یک کارگر روزمزد کم تر است. استدلال جالبی داشت. می گفت اگر فردی بی سواد باشد همه جا برایش کار هست اما وقتی اگر همین کارگر برود درس بخواند و مهندس شود دیگر نمی تواند هر جایی کار کند, در نتیجه رقابت برای کار مهندسی شروع شده و باعث می شود که حقوق مهندسان در برخی مواقع از کارگران ساده هم کمتر باشد!

Friday, February 20, 2015

آب در هاون کوبیدن

الان که کشور مشکل شدید مالی دارد اما اگر وضعیت مالی خوب و نفت بشکه ای 120 دلار هم باشد نباید منابع مالی کشور را دور ریخت. یکی از کارهای بیهوده همین خبری است که "برات قنبری" گفته است. ایشان معاون برنامه‌ریزی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران است و با افتخار خبر داده است که دولت برای راه اندازی موتورهای جستجوی ایرانی 170 میلیارد تومان بودجه تخصیص داده است. بخشی از این پول را هم تا کنون خرج کرده اند و یک موتور جستجو به نام گُرگُر را با این پول در دهه فجر راه انداخته اند. احتمالا این طرح در دوره دولت قبل شروع شده است. اما جلوی ضرر را از هر جا که بگیرید منفعت است. با یک جستجوی ساده در همین گُرگُر خودمان در میابیم که آخر و عاقبت بقیه موتورهای جستجوی ملی چه شده است و چگونه این دسته از موتورهای بومی از رده خارج شده اند. دولت باید کمی "تدبیر" به خرج دهد و در حالی که حتی برای بودجه 60 میلیاردی ریزگردها دچار مشکل است مانع از هدر رفتن منابع کشور شود.

Tuesday, February 17, 2015

متوسط ها

من اگر ده بار ديگر به سال ٩٢ برگرديم باز هم همه تلاشم را براى انتخاب روحانى به عنوان رييس جمهورى خواهم كرد اما نمی توان و نمی شود بر خطاهای نه چندان کوچک بی تدبیرِان چسبیده به دولت "تدبیر و امید" چشم بست. واقعیت این است که وقتی وزیران دولت آقای روحانی از مجلس رای اعتماد گرفتند و در وزارتخانه ها مستقر شدند به دلیل فشار افکار عمومی نمی توانستند از مدیران با لیاقت راست استفاده کند. مدیران با لیاقت چپ هم که چند سالی است با فتنه یک نسبتی پیدا کرده اند, پس ناگزیر بودند بیشتر از آدمهای متوسط دو گروه در بدنه دولت استفاده کنند. کسانی که سالها پشت صف ایستاده بودند تا نوبتشان برسد اما تا این دوره فرصت یا صلاحیت این را نداشته اند که در بازی بزرگان راهی داشتنه باشند, پس اینان نمی خواهند خیلی راحت, فرصت به دست آمده را بسوزانند به هر دَری, دَر می زنند, کارهای شیرین تر از مدیران احمدی نژاد برای این جناح و آن جناح می کنند و هر وقت فرصت داشته باشند دست به کارهای پوپولیستی می زنند. اینها سَمی برای مقبولیت دولت هستند و حتما در بزنگاه های تاریخی, صدمات جبران ناپذیری به دولت خواهند زد. شاید زمان آن رسیده باشد که حساب اینها را با دولت روحانی جدا کرد و با روشنگری اجازه داده نشود دولت را سپر کارهای مغایر "تدبیرشان" قرار دهند.


پ.ن: هیچ وقت گودرزی, چیت چیان یا فانی فکر نمیکردند روزی وزیر این مملکت می شوند یا خادم تصور نمیکرد که زمانی خواهد رسید که همه کاره پرسپولیس و وزارت ورزش می شود. این چند مثال را برای اینکه تا حدودی عمومی است در اینجا آوردم. بری مثالهای بیشتر کافی است تا به اطرافتان با دقت نگاه کنید.

Wednesday, February 4, 2015

شعار جهانی و عملکرد بومی

هر وقت صحبت از تظاهر میشود خیلی زود همه به یاد تظاهرهای مذهبی یا ایدئولوژیک می افتند اما به نظرم یک تظاهر مهمی هم داریم که هم شناختش از تظاهر دینی سخت تر است و همه زیانش. و آن تظاهر علمی  است. مثلا افرادی هستند که سخنرانی ها و صحبت هایشان مملو است از کلمات علمی و اکادمیک. دوست دارند طوری وانمود کنند که به علم روز مسلط هستند یا مدیریت شان برمبنای علمی  بوده و با استانداردهای جهانی مطابقت دارد. اما افسوس که عملکردشان هیچ شباهتی به گفتارشان ندارد. در را  بر همان پاشنه قدیمی می چرخانند و به روشهای قدیمی شان وفادار هستند. اینها خیلی دوست دارند طوری باشند که در ظاهر ادعا میکنند اما نمی توانند, چون رسوبات ذهنی شان به آنها این اجازه را نمی دهد ولی اشکال کار در اینجاست که کم کم خودشان یا اطرافیانشان تصور میکنند آنگونه که می گویند عمل هم میکنند و امر برایشان مشتبه می شود که یک کارشناس علمی یا یک مدیر   بین المللی شده اند و از اینجا به بعد دیگر خدا را بنده نخواهند بود و حتی با اعتماد به نفس کاذبی که به دست می آورند جرات میکنند برای کمپانی های چند ملیتی نسخه های درمانی بیچپند در حالی که خودشان درگیر ابتدایی ترین مسائل و مشکلات هستند.