حرفهای عادی

Thursday, August 8, 2013

منافع ملی جای بازی سیاسی نیست, زمین بازی را عوض کنید؛ قرارداد کرسنت خیانت بود یا خدمت؟

1- خیلی ها تصور میکنند دولت احمدی نژاد دولت وعده ها- مخصوصا در حوزه نفت و گاز- بود و نتوانست به هیچ یک از وعده هایش عمل کند, اما حداقل در مورد گازهای تولیدی میدان مشترک سلمان اینگونه نبود چون دولت اعلام کرد حتی اگر مجبور شود که گازهای این میدان را به صورت کامل بسوزاند حاضرنخواهد بود آن را به قیمت قرارداد کرسنت بفروشد؛ اینگونه شد که ایران 7 سال است هر روز 500 میلیون فوت مکعب( معادل تولید یک دوم فاز پارس جنوبی)1 را میسوزاند و از درآمد آن چشم میپوشد ولی آن را به کشور امارات نمی فروشد.
2- میدان سلمان (ساسان) میدانی مشترک است که 70 درصد آن در آبهای ایران و 30 درصد آن در آبهای امارات قرار داشته و هم لایه نفتی قابل برداشت و هم لایه گازی قابل برداشت دارد که لایه نفتی آن از سال 1345 بهره برداری میشود و لایه گازی آن تا سالها به دلیل اینکه صرفه اقتصادی و مشتری نداشت بدون استفاده بود, سکوهای این میدان در اواخر جنگ تحمیلی مورد حمله ناوهای آمریکایی قرار گرفت و مهندم شد لذا تولید ایران از آن به شدت کاهش یافت  تا اینکه با آغاز دولت اصلاحات عزم جدی برای برداشت از میادین مشترک به وجود آمد و تصمیم گرفته شد که تولید از این میدان در قالب "طرح توسعه میدان سلمان" افزایش یافته و میزان تولید نفت به 50 هزار بشکه در روز و میزان تولید گاز به میزان 500 میلیون فوت مکعب افزایش یابد و نفت تولید شده با یک خط لوله به جزیره لاوان انتقال یابد. گاز ترش تولید شده آن هم قرار بود با یک خط لوله دریایی به طول 240 کیلومتر و قطر 30 اینچ به عسلویه انتقال یابد تا در آنجا با احداث پالایشگاه این گاز پالایش شده و به خط لوله سراسری متصل و به مصرف داخل( یا صادرات یا تزریق در چاههای نفت خوزستان) اختصاص یابد؛ این موضوع زمانی اتفاق افتاد که منابع مالی کشور محدود بود و امکان اجرای همه پروژهای مشترک وجود نداشت لذا دولت تلاش میکرد از یک طرف با راههای مختلف ( از جمله قراردادهای بیع متقابل) سرمایه جذب نماید و از طرف دیگر برای گازهای تولید شده مشتریانی بیابد ولیکن به دلیل شرایط فنی که انتقال گاز نیاز دارد,  پیدا کردن مشتری برای گاز همواره با دشواری روبروست؛ به همین دلیل بحث فروش گاز تولیدی به نزدیک ترین مصرف کننده یعنی کشور امارات مطرح شد و پس از سالها مذاکره مقرر شد که گاز تولیدی از میدان سلمان به جای اینکه به عسلویه انتقال یابد با یک خط لوله دریایی به طول 220 کیلومتر و قطر 30 اینچ به جزیره سیری و از انجا با یک خط لوله به طول 50 کیلومتر به سکوی مبارک( مشترک بین ایران و امارات) فرستاده شده و در آنجا تحویل شرکت کرسنت شود و با این کار دیگر نیازی به احداث پالایشگاه گاز جدید در منطقه عسلویه برای گاز سلمان وجود نداشت و برای گازهای تولید شده مشتری تا 25 سال وجود داشت, این قرارداد در سال 80 منعقد گردید و قرار شده بود تا سال 82 به بهره برداری برسد ولی بخش ایرانی طرح با تاخیری 40 ماهه در سال 84 آماده شد ولیکن در این سال دولت جدید معتقد بود که قیمت گاز در قرارداد کرسنت منصفانه نیست و در این قرارداد خیانتی بزرگ صورت گرفته است و در دورانی که محمدرضا رحیمی در کسوت رئیس دیوان محاسبات با روزنامه کیهان  دچار مشکل نبودند و در یک جبهه قرار داشتند حملات سنگینی به بانیان قرارداد انجام دادند و نهایتا ایران اعلام کرد که گاز تولید شده را به قیمت قرارداد نخواهد فروخت, حتی اگر مجبور شود که آنرا بسوزاند و اینگونه شد که دولت احمدی نژاد توانست با وجود تحریم های بین المللی به وعده ای که داده بود جامه عمل بپوشاند و گاز تولیدی را به مدت 7 سال است که میسوزاند و حاضر نیست بفروشد, البته در سال 87 وزارت نفت برای بیرون آمدن از این مشکل تصمیم گرفت خط لوله جدیدی از سیری به طول 289 کیلومتر به عسلویه احداث نماید و در آنجا با استفاده از ظرفیت پالایشگاههای  فازهای 6, 7 و 8  گاز میدان سلمان را پالایش نموده و گاز تولیدی را برای مصرف به شبکه سراسری گاز متصل نماید و یا اینکه با تغییراتی در ترکیب گاز, از طریق  خط لوله عسلویه - آغاجری  به خوزستان انتقال دهد تا در میادین نفتی تزریق شود, ولیکن علی رغم اینکه این خط  با هزینه زیادی احداث گردید و چند بار تست و راه اندازی شد متاسفانه باز هم مورد استفاده قرار نگرفت چون از یک طرف خطوط لوله دریایی احداث شده سالها بدون استفاده بودند و به همین دلیل آسیب های جدی دیده بودند و از طرف دیگر در پارس جنوبی هم وضع احداث پالایشگاهها مطلوب نبود و با وجود تولید گاز از سکوهای پارس جنوبی امکان پالایش آن وجود نداشت لذا گاز میدان سلمان که چندین برابر ترش تر از گاز پارس جنوبی تحقق است و آن بخشی از ثروت ملی مشترک ما که توسط اماراتی ها برده نمیشود توسط خود ما سوزانده میشود.
3-  پیش و بعد از زمانی که مهندس زنگنه به عنوان وزیر پیشنهادی به مجلس معرفی شد, تعدادی از نمایندگان افراطی مجلس در همراهی با محافل, سایتها و روزنامه های تندرو به رهبری روزنامه کیهان به بهانه های مختلف به آقای زنگنه حمله کرده و میکنند که ترجیع بند همه هجمه ها مربوط به قرارداد "کرسنت" و "خیانت بزرگ" در این قرارداد است؛ قراردادی که منتقدان زیادی دارد و کمتر کسی از آن به صورت جدی دفاع میکند و برعکسِ سر و صدای بلندی که از آن به گوش میرسد کمتر اطلاعی از آن در رسانه ها وجود دارد و اطلاعات محدودی هم که در رسانه ها منتشر شده است بیشتر حرفهای کلی است که  در زمان ریاست محمدرضا رحیمی بر دیوان محاسبات تولید , بازنشر و تکرار شده است, فارغ از همه بحث هایی که حول و حوش  این قرارداد وجود دارد در صورتیکه امکان اجرایی شدن آن از آن 7 سال گذشته وجود داشت و با فرض اینکه  قیمت گاز در 7 سال اول ثابت بود, مطابق قرارداد ایران در سال هشتم امکان تجدید نظر در قیمت قرارداد را داشت, قیمتی که بارها نمایندگان کرسنت قبول کرده بودند در همان سالهای اول نسبت به تصحیح آن اقدام کنند ولی به دلیل دخالت های سیاسی هیچ وقت این اتفاق نیفتاد و در حال حاضر شرکت کرسنت بر علیه ایران در دادگاه لاهه شکایتی تنظیم کرده است و به احتمال زیاد در آن برنده خواهد شد.
4- ریشه شکل‌گیری اظهارنظر‌های منتهی به ابهام‌سازی بر سر کرسنت از آنجا ناشی می‌شود که در زمان عقد قرارداد در سال 80‌، نرخ هر بشکه نفت در حدود 18دلار بود‌ اما در سال84 که قرارداد باید به اجرا در می‌آمد نرخ نفت از مرز 70 دلار به ازای هر بشکه نیز فراتر رفته و با شتاب به سوی اعداد بالاتر گام بر‌می‌داشت؛ بر همین اساس، شماری از مخالفان کرسنت به اشتباه نرخ گاز در قرارداد کرسنت را همان 18 دلار اولیه  تلقی کردند بی‌آنکه به مفاد قرارداد رجوع کنند در حالی که اولا با استناد به بند تجدید‌نظر در قیمت، اگر در سال 84 قرارداد اجرا می‌شد‌ نرخ همان روز نفت که 70  دلار بود در فرمول اعمال می‌شد و دوم اینکه حتی اگر نرخ نفت در بدبینانه‌ترین حالت هم 18 دلار محاسبه شود به دلیل مختصات فرمول و وجود چند مولفه تاثیر‌گذار دیگر عدد نهایی قیمت بسیار بیش از 18 دلار خواهد بود, ضمنا در یکی از بند‌های ضمیمه شده به قرارداد، طرف اماراتی متعهد شده است که اگر طی هر زمانی از 25 سال قرارداد، هر کشور یا شرکتی هر میزان گازی با نرخی بالاتر از قرارداد فروش گاز ایران به کرسنت به هر نقطه از امارات منتقل کرده و بفروشد‌، آن نرخ بالاتر باید در‌باره نرخ گاز فروخته شده به کرسنت هم اعمال شود.
در پایان باید یاد آور شد که عقد قراردادهای بزرگ گازی و نفتی کار بسیار پیچیده و دشواری است که برای بررسی آن بایستی شرایط زمانی و مکانی آنها را در نظر گرفت و نمی توان با قراردادهای مشابه مقایسه کرد, مثلا در دولت احمدی نژاد صادرات گاز به پاکستان در قالب قرارداد صلح منعقد شد که قیمت فروش گاز( پالایش شده) در آن چندین برابر پایین تر از قیمت گاز( پالایش نشده) در قرارداد کرسنت است و این قرارداد مورد حمایت منتقدان جدی کرسنت ( کیهان, رحیمی و ...) قرار گرفت, از طرفی با شرایط فعلی کشورمان عقد اینگونه قراردادها دشوارتر هم شده است و این پیچیدگی و دشواری احتمال سوء استفاده در آنها( مثل سایر قراردادها) را بیشتر هم میکند لذا باید از تجربه تلخ این قرارداد (و البته قرارداد صلح) استفاده شود و بایستی تمامی ارکان کشور یاری کنند تا حتی اگر مساله ای هم در عقد یا اجرای این قراردادها وجود داشته باشد خیلی زود مساله برطرف شده تا منابع و منافع ملی قربانی دعواهای سیاسی و مطامع جناحی نشود .

پ . ن 1: در متن اولیه به دلیل اشتباه تایپی میزان تولید گاز میدان سلمان دو برابر یک فاز پارس جنوبی نوشته شده بود که میزان آن  به یک دوم برابر تولید یک فاز پارس جنوبی تصحیح گردید.
پ.ن 2: پس از انتشار این مقاله تعدادی از دوستان با ایمیل یا کامنت اطلاعات تکمیلی برایم فرستادند که از ایشان تشکر میکنم ولی هدف از این مقاله ارائه دادن اطلاعات دقیق تولید یا حتی هزینه ها نبود و قصد داشتم تا با ارائه کلیات بحث ( که عموما از سایتها و روزنامه ها  استخراج کرده بودم)  بپردازم تا نشان داده شود که جگونه منابع و منافع ملی به دلایل سیاسی و جناحی قربانی شده است که متاسفانه این داستان دوباره شدت گرفته است.

No comments:

Post a Comment