حرفهای عادی

Tuesday, April 10, 2012

مهندسي مادري - گرايشِ انساني

چند روز پيش سوار اتوبوس ب.ر.ت شدم تا از پارك وي به ميدان ونك برم، ديدم يكي از صندلي هاي دو نفره اي كه روبروش هم صندلي دونفره هست، خاليه و رفتم نشستم، كنارم مرد جا افتاده اي نشسته بود و يه روزنامه "دنياي اقتصاد" جلو چشماش گرفته بود و با دقت ميخوند و روبروم هم دو تا جوون كه با هم ميگفتن و ميخنديدند، نشسته بودند، تو ايستگاه جام جم يه اخوند سوار اتوبوس شد و مرد كناري من، يه نگاهي به اون انداخت و زير لب يه فحش داد و به خوندن روزنامه ادامه داد و اخونده رفت پشت دو تا جوون سر پا ايستاد، اما اونا طوري غرق در بگو بخند، بودند كه متوجه اخوندِ نشدند، يه دفعه يكي شون به پشت روزنامه مرد كناريم اشاره كرد و گفت ببين اينجا چي نوشته؟! نوشته كه ميخوان " رشته تحصيلي مادري" راه بندازن و شروع كرد پشت روزنامه رو برا دوستش خوندن كه، حجت الاسلام پناهيان پيشنهاد داده " رشته تحصيلي مادري" حداقل در سطح كارشناسي ايجاد بشه تا فارغ التحصيلان اين رشته بتونن مادران بهتري براي فرزندان و همسران خوبي براي شوهرانشون باشن و پيشنهاد داده كه اين رشته بايد علاوه بر آشپزی و آرایش منزل به جنبه‌های تربیتی و نقشی که زن در خانه برای فرزندان، همسر و جامعۀ خود ایفا ميکند، مرتبط باشد و همينطور كه متن روزنامه رو ميخوند، زنها رو مسخره ميكرد و سناريوهاي طنز جديد مي ساخت كه مثلا فوق ليسانس اين رشته ميتونه چه گرايشِ هاي داشته باشه و به اصطلاح پيشنهاد پناهيان رو با چاشني طنز و مسخره توسعه ميداد و اخوندِ پشتي هم مثل اسفند داشت جلًِز وِلز ميكرد تا اينكه طاقت نياورد و با لحني عصباني گفت اون شعور نداشته و يه .... خورده، شما ها چرا داريد ارزش انساني زن رو اينجور به مضحكه ميگيريد و تو اين لحظه مرد كناريم روزنامه اش رو جمع كرد و پا شد و به اخونده با احترام گفت حاج اقا شما بفرماييد بشينيد.

No comments:

Post a Comment