حرفهای عادی

Wednesday, June 4, 2014

بی شعوری

دوشنبه برنامه سفر به دزفول داشتم که هوای تهران طوفانی شد. خیابانها شبیه فیلمهای تخیلی بود. شاخه های شکسته درختان را همه جا میشد دید. ماشین ها در ترافیک سنگین گیر افتاده بودند. پرواز سر موقع انجام میشد. این را از سامانه اطلاع رسانی فرودگاه و شمازه تلفن 199 چک کردم. کلی استرس داشتم که سر وقت به فرودگاه نرسم ولی با کلی مکافات سر وقت به فرودگاه رسیدم. همه پروازها تاخیر داشت. جمعیت زیادی منتظر بودند تا تکلیف پروازشان روشن شود. جای سوزن انداختن نبود. همه صندلی ها پر شده بود, تعدادی زیادی هم روی زمین نشسته بودند. دیگر هوای بیرون آرام شده بود. پرواز ما  تاخیر نداشت. سر وقت کارت پرواز را گرفتم و منتظر ماندم تا ساعت پرواز برسد. پرواز ما ساعت 20:50 با هواپیمایی آسمان بود. دقیقا تو همین ساعت- ساعت 8 و 40 دقیقه-  اعلام کردند که پرواز نزدیک 3 ساعت تاخیر دارد و ساعت 12:05 انجام خواهد شد. عصبانی شدم, سراغ مسئولینشون رفتم, خانمی اونجا بود که کلی مسافر دور و برش جمع شده بودند و با سئوالهاشون حسابی کلافه اش کرده بودند. یهو با صدای بلند گفت: « چرا درک نمیکنید اوضاع بحرانیه و کنترلش از دست ما خارج شده». وقتی اوضاع را دیدم دلم برای اون خانم سوخت و البته ناراحتیم از هواپیمایی آسمان بیشتر شد. این هواپیمایی که میدانست پروازش تاخیر دارد, پس چرا مثل سایر شرکتهای هواپیمایی تاخیرش را در سایتش اعلام نکرد یا به اطلاعات پرواز فرودگاه اطلاع نداد تا مسافرین با آن شرایط سخت و ترافیک ناچار نشوند به فرودگاه بیایند و ساعتها وقتشان را در فرودگاه تلف کنند. مطمئنا در شرایط بحران اگر سازمانها مرتبط با مردم در وقت مناسب اطلاع رسانی لازم را داشته باشند تبعات بحران ناخواسته و خارج از کنترل مثل طوفان این هفته تهران به مراتب کمتر شود و این کار نه هزینه و نه هوش زیادی نیاز ندارد بلکه اندکی شعور و درک می خواهد.

No comments:

Post a Comment