وقتی وارد هتل آناپورنا شدیم, فرشها, نقاشی ها و تابلوهای زیبایِ دیوارهای هتل نشان میداد در پَس گرد, غبار و کثیفی شهر کاتماندو هنرمندانی زندگی میکنن که میتوانند با ذوقشان فقر را کمی قابل تحمل کنند, همچنان که داشتیم از تابلوها و نمادهای هتل عکس میگرفتیم کلید اتاقمان رو تحویل دادند و راهی اتاقمان شدیم, اتاقی نه چندان تمیز که به نظر میرسید ملحفه ها و رو تختی ها نشُسته باشه ولی خستگی راه موجب شد که کمتر غُر بزنیم و شرایط رو تحمل کنیم....
روز دوم به دیدن شهر کاتماندو اختصاص داشت, شهری که درمرکز نپال و در دره کاتماندو, کنار رودخانه بگماتی واقع شده و با دو شهر پاتان و بهاکتاپور یک مجموعه شهری را تشکیل میدهد و بزرگترین شهر و پایتخت نپال میباشد و جمعیت آن و حومه اش به 5.5 میلیون نفر میرسد و ما پس از 30 دقیقه حرکت از هتل به شهر تاریخی بهاکتاپور یا بختاپور رسیدیم. بختاپور یا بادگائون بر تپهای با ارتفاع 1401 متر واقع شده است و به شهر مریدان موسوم بوده و یکی از جاذبههای توریستی مهم نپال است که بازدیدکنندگان را به زمانهای گذشته برمیگرداند. این شهر با مساحتی در حدود 4 مایل مکعب دارای جادههای زیبای سنگفرش، خانههایی با آجر قرمز وسبکی از زندگی است که یادآور قرون میانه است. میدان شگفتانگیز "دوربار" با دروازه طلاییاش و کاخ بینظیر 55 پنجرهای نشان از روزهای پر شکوه در گذسته دارد و در حال حاضر بختاپور به خاطر سفالینهها و حکاکیهای روی چوب که در میادین و پنجرهها دیده میشود زبانزد است و معبد بایراونات, معبد باتسالا , معبد نیاتاپولا( یا معبد پنج طبقه) از آثار دیدنی این شهر محسوب میشوند.
پس از دیدن شهر بختاپور به میدان دوربار رفتیم و در رستورانی زیبا سفارش غذایی با نرخ مناسب( حتی با دلار نرخ آزاد) که با ذائقه ما تطابق داشت دادیم و پس از ناهار گشتی در میدان دوربار زدیم و از دست فروشهایی که تعدادشان کم نبود تعدادی مجسمه بودا, چاقوی حکاکی, ظروف برنجی (که من بهشون خنزر پنزر میگفتم ) خریدیم. دوربار در لغت به معنای محل کاخ هاست. در دره کاتماندو سه میدان دوربار وجود دارد و میدان دوربار کاتماندو در شهر قدیمی واقع شده و دارای ساختمان های قدیمی ایست که نشانگر چهار پادشاهی کانتیپور، لالیتپور، باکتاپور و کرتیپور میباشند. این مجموعه دارای ۵۰ معبد است و به دو چهارگوش بیرونی با معابد کاشتامانداپ، کوماری گار و شیوا پارواتی و چهارگوش درونی با هانومان دوکا و کاخ اصلی تقسیم شده است. پس از اینکه با گرفتن عکسها به اصطلاح دوش گرفتیم به هتل برگشته و شام رو در رستوران KFC که نزدیک هتل بود( وفکر میکنم تنها شعبه این رستوران آمریکایی در نپال بود) خوردیم و به همراه سایر همسفران به شبگردی در شهر تاریک پرداختیم و پس از بازگشت به هتل وسایلمان رو جمع کردیم تا صبح زود به سمت پارک جنگلی چیتوان حرکت کنیم.
ادامه دارد..........
چه کار خوبی می کنی که خاطرات سفرت رو می نویسی. خیلی سنت خوبیه.کاش همه ما حوصله این کار رو داشتیم.
ReplyDelete