حرفهای عادی

Wednesday, December 18, 2013

عادت فرمانبری

دوره سربازی من دو بخش داشت. بخش اول حدود سه ماه آموزشی در پادگان قلعه مرغی تهران بود. بخش دوم هم مربوط به  16 ماهی بود که در شرکت نفت به صورت امریه خدمت کردم. به نظرم دوره سربازی من در واقع همان سه ماه آموزشی بود. شاید در این دوره دوستان خوبی پیدا کردم و خاطرات به یاد ماندنی در ذهنم به یادگار ماند اما سختی های آن را هم نمی توانم فراموش کنم. همیشه در آن مدت با خودم فکر میکردم که چرا مربیان آموزشی اینقدر ما سربازان را اذیت میکنند. یک لحظه نمی گذارند به حال خودمان باشیم. همیشه در حال دستور دادن و تنبیه کردن هستند. انگار یک مرضی داشتند که با "بشین و پاشو" رفتن ما آرام میگرفت. جرات هم نداشتیم از آنها در باره این همه دستورات جور و واجوری که با دلیل و بی دلیل میدادند بپرسیم. ارتش "چرا؟"  نداشت. راستش را بخواهید از تنبیه نمی ترسیدم ولی فکر اینکه همقطارانم به خاطر و خطای من تنبیه شوند باعث میشد هوس هرگونه سئوال و نافرمانی را از سرم بیرون کنم چون در ارتش "تنبیه برای همه و تشویق برای یک نفر" بود و هست. بلاخره آموزشی تمام شد و مطابق برنامه برای ادامه خدمت سربازی  به شرکت نفت معرفی شدم. در آنجا من را به منطقه غرب فرستاند. منطقه ای در مرز عراق  که میادین مین  در آن بخش هنوز پاکسازی نشده بود و هنوز هم پاکسازی نشده است. ما هم ناچار بودیم برای اینکه به مناطق پاکسازی نشده تردد کنیم از ارتش کمک و مجوز بگیریم. آن موقع لشگر 21 حمزه ارتش در منطقه مستقر بود. ارتباط مداوم ما با آنها باعث شد که با بعضی از فرماندهانشان آشنا شوم. یک روز که برای کاری به  پادگان رفته بودم یک سروان سخت گیر مشغول تمرین و تنبیه سربازان بود. بعد از مدتی ادامه کارش را به گروهبانی سپرد و به جمع ما ملحق شد. آنها نمیدانستند که من هم سرباز هستم. پس ارتش برای من اینبار می توانست "چرا؟" داشته باشد. از جناب سروان سئوالی  را که از دوره آموزشی در ذهن داشتم پرسیدم. جناب سروان فلسفه تمام اعمال نظامیان اعم از سیاسی, اقتصادی, اجتماعی, فرهنگی و .... را بدون اینکه بخواهد در جوابش توضیح داد و گفت:  نوع دستورهای که هر لحظه به سربازان داده میشود خیلی اهمیت ندارد بلکه مهم است که سربازان بدون تعلل و "چرا؟" آنرا اجرا کنند و این امر و نهی ها و دستورهای پی در پی کمک میکند مغز و گوش سربازان به شنیدن و اجرای  دستورات بدون توجه به ماهیت آن عادت کنند تا اگر جنگی اتفاق افتاد سربازان تابع و فرمان بردار بدون چون و چرای فرمانده خود باشند به گونه ای که اگر فرمانده دستور داد که همه سربازان بر روی مین بروند آنها بدون کوچک ترین مقاومتی دستور را اجرا کنند و حتی فکر استنکاف از دستور به مخیله شان هم خطور نکند.

No comments:

Post a Comment