حرفهای عادی

Thursday, March 7, 2013

کار دستی

وقتی "جوجه ماشینی ای" میمیره ناراحت میشیم ولی نه به اندازه ای که برای مردن جوجه ای که روزا منتظر شکسته شدن تخم و بیرون اومدنش بودیم و خودمون از تو تخم در اورده بودیمش غصه میخوریم, این تفاوت در شادی و ناراحتی برای چیزای که ماهیت یکسان دارن همیشه بوده, چون همیشه کاری که خودمون درگیرش بودیم برامون ارزش بیشتری داره, اینه که کارای دستی رو به ماشینی ترجیح میدیم, حتی تو کارای دستی اونی برامون ارزش بیشتری داره که "آماده" نبوده و خودمون از اول درستش کردیم و "کار دستی" خودمون بوده؛ مثلا من خودم اگه بخوام مبلی بخرم, نمیرم از تو نمایشگاه انتخاب کنم, اولش میگردم و یه نقش خوب پیدا میکنم و بعد چوبش رو میخرم و با نقشه ای که پیدا کردم میِدم روش مُنبت کاری کنن؛ همینطور رنگ و روکوبی اش رو خودم سفارش میدم, شاید خوب از کار در نیاد ولی سرگرمم میکنه و از اون مهمتر برام ارزش پیدا میکنه و وقتی می بینمش لذت میبرم؛ در مورد لباس هم داستان همون جوره,  دوست دارم لباسی بپوشم که برا تنِ من و به طور اختصاصی برام برش زده باشن و اندازه تنم دوخته شده باشه, اون موقع است که احساس خاص بودن میکنم, احساس میکنم که به خودم احترام قائل شده ام؛  داستان نوشته ها هم همینطوره, نوشته دستی رو از تایپ شده بیشتر دوست دارم؛ البته خیلیا هستن که جای واژه تایپ از واژه "ماشین نویسی" استفاده میکنن و چه واژه مناسبی هم انتخاب میکنن؛ وقتی که متنی رو "ماشین نویسی" میکنیم از بار معنویش کم میکنیم و بهش حالت ماشینی میدیم, "ماشین نویسی" برای کارهای روزمره اداری, فنی و ...هیچ  اشکالی نداره بلکه مفید هم هست, چون از اساس این کارا هیچ کدوم ادعای "خاص بودن" ندارن و بهشون هم میاد که اینجوری نوشته بشن, اما وقتی که نوشته ای میخوایم خاص باشه بهتره خودمون با دست خط خودمون بنویسم, مثلا اگه متنی رو برای پدر, مادر یا همسر مینویسیم یا حتی دعوت نامه و کارت عروسی رو خیلی زیبا میشه  که با دست بنویسیم؛ رفتار ماشینی ما خیلی زیاد شده, طوری هم درش غرق شدیم که متوجه نیستیم که چه جور ادمهای خاص به آدماهای "جوجه ماشینی" تبدیل کرده ایم, هدیه و سوغاتی های که میدهیم یا میگیریم, تبریک ها و تسلیت های که میفرستیم یا میگیریم, یه متنی رو انتخاب میکنه و برا همه send to all  میکنیم, هر کی هم دریافت میکنه هیچ حسی بهش دست نمیده؛ نمیدونم شاید این ماشینی شدن به خود آدما هم رسیده و با خودشون هم ماشینی رفتار میکنن, مثلا خودکشی, من تا حالا یادداشتِ خودکشی کسی رو ندیدم ولی نگرانم که اینجور یادداشت ها هم"ماشین نویسی" شده بشه, که اگه اینجوری شد؛ دیگه اون آدم  قطعا از هدفش دور افتاده, بیخودی خودش رو کشته, مردنش مثل مردن یه "جوجه ماشینی"در مقابل مردن "جوجه خودمانی" بوده!!!

No comments:

Post a Comment