حرفهای عادی

Friday, October 11, 2013

تخصص مذاکره

درست است که دانستن حق همه است, اما بین دانستن با تخصص  باید تفاوت گذشت. مثلا,  خیلی از ما به قوانین فوتبال آگاهی داریم ولی در مربی گری تخصص نداریم. مشکل وقتی پیش می آید که این دو تا را یکی فرض میکنیم و به واسطه دانسته های محدودمان به عنوان یک متخصص اظهار نظر میکنیم. این اظهارات تخصصی !!!از سوی عموم جامعه گاهی میتواند زیانهای زیادی برخلاف نیت اولیه به اهداف تحمیل نماید, مثلا بازیکن فوتبالی را در نظر بگیرید که در سالهای گذشته یکی از بهترین های تیم ملی بوده است و در حال حاضر به دلیل سن بالا از روزهای اوج خود فاصله گرفته است و مربیان تیم به دلایل فنی این بازیکن را کنار گذشته اند ولی افکار عمومی فشار می آورد و مربی ناگزیر میشود که این بازیکن قبلا توانمند را به بازی بگیرد و تیم را برای رضایت افکار عمومی با بحران مواجه می نماید. این روزها که مذاکره با غرب در دستور کار تیم ایرانی قرار دارد جامعه تشنه از دانستن وقایع و مفاد مذاکرات است اما تیم مذاکره کننده هم نمی تواند قبل از مذاکره دست خود را رو کند  یا اینکه برای جلب رضایت جامعه ( که البته به حق هم هست) امتیازات غیر قابل قبولی به طرف غربی بدهد. قطعا غربیها در این مذاکرات روی فشار افکار عمومی ایرانیان یا نوسانات ارزی بعد از شکست مذاکرات حساب ویژه ای  باز کرده اند و ما باید این آمادگی را داشته باشیم که در صورت شکست مذاکرات چگونه برخورد مناسبی داشته باشیم  تا این برگ برنده را ازغربیها بگیریم, به نظرم حتی اگر همه مردم موافق مذاکره با آمریکا هم باشند بایستی خود تیم مذاکره کننده برنامه ریزی میکرد تا عده ای به مذاکرات اعتراض (صوری) کنند و حتی از پرتاب کفش های اعتراضی استقبال کنند تا در جلسات امکان چانه زنی شان را افزایش دهند, یادمان باشد که ما ( مردم, دولت و کشور) برای این مذاکراه و توافق سالهاست هزینه داده ایم و نباید به آسانی و ارزانی این همه هزینه را از دست دهیم, شاید تیم مذاکره کننده ناگزیر شود برای گرفتن امتیاز بیشتر میز مذاکره را بدون نتیجه رها کند و ما باید آماده هر چیز باشیم و اجازه دهیم متخصصان مذاکره با آزادی بیشتری از منافع ملی دفاع کنند.

No comments:

Post a Comment