حرفهای عادی

Friday, October 25, 2013

معضلی به نام استانداردهاي صنعت نفت ایران

یکی از مشکلاتی که ما در خرید تجهیزات از شرکتهای چینی یا روسی داریم مربوط به استاندارد می باشد, چینی ها محصولاتشان را بر پایه استاندارد ملی خودشان که GB  نام دارد تولید میکنند و ما هم خریدهایمان را بر اساس استاندارد صنعت نفت ایران که IPS  نامیده میشود انجام میدهیم. مثل این که ما با زبان فارسی با یک چینی حرف بزنیم. در این شرایط باید ما استانداردمان را به آنها بدهیم و آنها بنشینند جاهایی که استاندارد ما به کارشان مرتبط است را به چینی ترجمه کنند تا بتوانند  به مدیران تولید کارخانه هایشان بفهمانند که ما چه می خواهیم . البته تفاوت زیادی بین اعداد ما و ارقام  آنها نیست. چون اعداد و جداول IPS  را که ما خودمان تحقیقا محاسبه نکرده ایم. تعدادی کارشناس در اتاقهای در بسته نشسته و این استاندارد را از سایر منابع جمع و جورش کرده انده و حتی به خودشون  زحمت نداده اند که فرم جداول را تغییر بدهند. البته چینی ها و سایر کشورهای که به فکر صادرات محصولاتشان هستند چند سال است که استاندارد ملی شان را کنار گذاشته و در تولید شان قیدها و معیارهای استاندارد های بین المللی را لحاظ میکنند تا بتوانند با زبان هماهنگ بین المللی محصولاتشان را به فروش برسانند. در این گونه موارد که تولید بر اساس استاندارد جهانی انجام میشود باز هم مشکل ما به قوت خود باقیست, تفاوتی ندارد که این کارخانه در اروپا یا در چین و هند باشد, چون ما محصولی با  استاندارد ایرانی می خواهیم که کارخانه های دنیا حتی اسم این استاندارد را هم نشنیده اند. خرید و نصب تجهیزات ما بر طبق استاندارد خودمان انجام میشود و آنها اگر میخواهند به ما محصولی بفروشند باید بروند خط تولیدشان یا مدارک کیفی تولیدشان را بر اساس استاندارد ما تغییر دهند. بالاخره ما خریداریم و آنها فروشنده هستند و همان طور که میدانیم همیشه حق با مشتری است. ما پیروزمندانه کالایی می خریم که برطبق استاندارد ملی ما تهیه شده است, اما به چه قیمتی؟ آنها هر کاری که ما بخواهیم میکنند ولی خوب, پولش را هم حتما خواهند گرفت. عاشق چشم و ابروی ما که نیستند. حتی اگر بخواهیم می توانند کالایی مطابق استاندارد دهاتمان هم بسازنند, فقط کافی است که پولش را بدهیم, حتی می توانند به جای اینکه از کیلو گرم  و متر در نقشه ها استفاده کنند از مثقال و وجب استفاده کنند و اینگونه میشود که خریدهای ما تبدیل به سفارش خاص (special order) می شود که ناچار میشویم هزینه و زمان بالاتری از نُرم جهانی برای آن پرداخت کنیم. من در سایر موضوعات آشنایی ندارم  و نمی دانم که استاندارد ملی نیاز دارند و  یا نیاز ندارند اما می دانم در صنعت نفت این استاندارد ملی هزینه گزافی به کشور مان تحمیل میکند و چون عنوان " ملی " را یدک میکشد کسی جرات ندارد در خصوص اثرات نامطلوب آن حرفی بزند, به نظر میرسد در صورتی که یک تیم دقیق کارشناسی به این مقوله توجه کنند می توانند با کنار گذاشتن این استاندارد - که سالهاست به روز نشده- به صنعت نفت کشور ( اعم از تولید کننده یا مصرف کننده) کمک زیادی نمایند.


پ.ن1: استفاده از استانداردهای معتبر بین‌المللی، موجبات حضور هرچه بیشتر محصولات کشورهای عضو در بازارهای جهانی را فراهم می‌آورد. فرض کنید که در کشورمان  یک سازنده به اندازه ای توانمند شده است که علاوه بر نیاز داخل کشور می تواند محصولاتش را به خارج از کشور صادر کند ولی از آنجاییکه زبان مشترک مصرف کنندگان بین المللی استانداردهای بین المللی می باشد بنابراین ناگزیر خواهد بود تعییراتی را در مدارک, اسناد و تجهیزات ایجاد نماید تا محصولاتش را با آن زبان به دنیا معرفی کند و به این ترتیب باز هم ناچار به تحمل هزینه بیشتری نسبت به رقبای خارجی خواهد بود و از گردونه رقابت جهانی باز خواهند ماند.
پ.ن 2: واقعیت این است که بیشتر موارد مصرفی صنعت نفت یا مستقیما از خارج کشور تامین میشود یا به صورت غیر مستقیم و تحت تکنولوژی خارجی تولید میگردد و استفاده از استاندارد ملی نه تنها کمکی به تولید کنندگان داخلی نکرده است بلکه علاوه بر از دست دادن زبان مشترک بین المللی منجر به محدود شدن منابع مورد نیاز آنها شده است.

No comments:

Post a Comment