حرفهای عادی

Wednesday, April 10, 2013

جنتی , جنتی/ ما داریم می آییم

دیشب مشغول نصب و امتحان اپلیکیشن های اندرویدی رو گوشی موبایلم بودم و به همین دلیل دیر خوابیدم, صبح که صدای زنگ موبایل رو شنیدم هنوز خستگی از تنم خارج نشده بود و احساس کردم به خواب بیشتری نیاز دارم؛ این بود که به چند تا از همکاران و بچه های شرکتsms   فرستادم و بهشون اطلاع دادم که 2 ساعت دیرتر به سر کار میرم؛ بعدش تا ساعت 9.5 خوابیدم و وقتی که بیدار شدم با حوصله صبحانه رو آماده کردم و شیر روی شعله کوچک گاز گذاشتم و زیرش رو کم کردم تا فرصت داشته باشم قبل از سَر رفتن شیر یه دوش کوچولو بگیرم؛ زیر دوش بودم که متوجه یکی از "خوش بختی های" بزرگ زندگیم شدم و خدا رو صد هزار مرتبه شکر کردم که "رئیس جمهور" نبودم!! وگرنه تغییر برنامه به این کوچکی به راحتی ممکن نبود و یا اگر هم ممکن بود باعث تبعات زیادی میشد؛ مثلا می تونست باعث سئوال مجلس از رئیس جمهور و به تبع اون بوجود اومدن بحران سیاسی در کشور بشه و در نتیجه اش قیمت ارز بالا و شاخص سهام پایین بیاد....

No comments:

Post a Comment