حرفهای عادی

Sunday, February 17, 2013

افتخارات کاذب

یکی از بزرگترین افتخارات کاذب من, این بود که در طول 10 سال کار, حتی یک روز هم مرخصی نگرفته بودم و وقتی که برای بار اول درخواست مرخصی پر کردم, حس هم وطنی ( عموما از لرستان) رو داشتم که تا اون موقع تو شناسنامه اش مهر انتخابات نخورده بود ولی تو رودربایستی ناچار شده بود, شناسنامه سفید و تمیزش رو به مسئولین صندوق رای بده و یا حس پیرمردی رو داشتم که یک عمر افتخار میکرد که به دکتر مراجعه نکرده و دارو نخورده بود و حالا پزشکان با لباس سبز در اتاق جراحی اونو برای جراحی آماده میکردند و این شد که  تصمیم گرفتم به افتخارات دیگران احترام بزارم و اونا رو مسخره نکنم حتی اگه از دیدم خیلی منطقی نباشه چون " خیلی جاها افتخار با منطق اگه تو تقابل نباشه, حداقل تو یه راستا نیست و باید به تعصبات فرصت داد تا خودش , نتیجه اش رو نشون بده ".....

No comments:

Post a Comment